تاریخ ایرانی: روز ۲۶ اسفند ۱۲۹۴ «پلیس جنوب» با واژه اختصاری S. P. R توسط ژنرال «سر پرسی سایکس» انگلیسی در جنوب ایران شکل گرفت.
تصمیم انگلیس برای ایجاد چنین تشکلی در اوایل زمستان همان سال اتخاذ شده بود. در دهم دی ۱۲۹۴ و در کشاکش جنگ اول جهانی، دولت انگلستان اعلام کرد قصد دارد یک نیروی نظامی در جنوب ایران به دلیل آنچه که «ناامنی در استانهای فارس و بوشهر» خوانده شد، به وجود آورد. این تصمیم در حقیقت در دومین سال جنگ اول جهانی اتخاذ شد.
وضعیت ایران در آستانه تشکیل پلیس جنوب
در آن زمان کشورهای درگیر جنگ هر یک به شکلی مناطقی از خاک ایران را عرصه جولان خود قرار داده بودند. روسها در شمال، عثمانیها در غرب، انگلیسیها در جنوب و جنوب شرقی و آلمانیها به طور پراکنده در مرکز ایران و نواحی دیگر فعالیت میکردند. فعالیت این نیروها در شهرهای مختلف ایران در حالی جریان داشت که دولت وقت ایران ـ کابینه مستوفیالممالک ـ بیطرفی خود را در جنگ اعلام کرده بود. آبان ۱۲۹۳ یک هفته پس از این اعلام، نیروی دریابی انگلیس که از مهرماه آن سال به خلیجفارس آمده بود، شهر آبادان را به اشغال خود درآورد و حتی در بوشهر نیز قوایی را مستقر کرد. نیروهای مشترک هندی ـ انگلیسی علاوه بر این جزیره کویتی، بوبیان و آبهای اروندرود را به اشغال خود در آورده و بدین ترتیب راه ورود کشتیهای خلیجفارس به بنادر نفتی در ایران و عراق را مسدود کردند. بهانه انگلیسیها برای تمرکز نیرو در خلیجفارس سد کردن راه نفوذ قوای عثمانی و آلمانی به این منطقه بود.۱
در سالهای جنگ اول جهانی نفت برای انگلیسیها یک ماده بسیار حیاتی برای تامین سوخت مورد نیاز کشتیهای آنها بود. بعضی مورخان معتقدند سوخت مورد نیاز ناوگان انگلیس در جنگ اول جهانی عمدتاً از طریق نفت ایران تامین میشد۲ و برخی دیگر مانند نویسنده کتاب oil persian معتقدند نفت ایران در هر دو جنگ جهانی نیروی دریابی انگلیس را نجات داد.۳
به هر حال اهمیت نفت ایران و چشمداشت انگلیسیها به آن سبب شد آنان ابتدا در ۱۹۰۷ طی قراردادی با روسیه، ایران را به حوزه نفوذ دو کشور تقسیم کنند و جنوب ایران را تحت قلمرو نفوذ سیاسی و اقتصادی خود در آورند. سپس در خلال جنگ اول جهانی در ۱۹۱۵ امتیازات ارضی بیشتری در ایران برای خود قائل شوند. علاوه بر این امتیاز عمدهای که انگلیسیها در قرارداد موسوم به «سایکس پیکو»۴ و یا در معاهده خود با امیر عبدالعزیز سعودی۵ بدست آوردند، موقعیت آنان را در منطقه خاورمیانه و به ویژه در خلیجفارس تحکیم کرد.
در جریان جنگ اول جهانی دولتهای روس و انگلیس تلاش کردند با مداخله سیاسی در امور داخلی ایران عوامل وابسته به خود را در دولت و مجلس تقویت کنند. در نتیجه این مداخله در فاصله سالهای ۱۹۱۴ تا ۱۹۱۸ ـ سالهای جنگ ـ ۱۰ بار کابینههای ایران در نتیجه بحرانهای سیاسی دچار سقوط یا ترمیم شد. در خلال این سالها شورشهای متعددی در نقاط مختلف کشور به ویژه در منطقه تحت اشغال انگلیسیها بروز کرد که قیام دلیران تنگستان و دشتستان در تابستان سال ۱۹۱۵ یک نمونه آن است.
در پی این حوادث در تابستان سال ۱۹۱۶ نمایندگان دولتهای انگلستان و روسیه توافق کردند که نیروهای خود را در شمال و جنوب ایران تقویت کنند. خطر آلمانیها یا ترکهای عثمانی و همچنین بازگرداندن امنیت به جنوب ایران، بهانههایی بود که در لندن برای توجیه تقویت نظامی انگلستان در جنوب ایران ذکر میشد. قرار بر این شد که روسها نیروی قزاق را تا ۱۱ هزار نفر در شمال کشور افزایش دهند و انگلیسیها نیز یک سازمان نظامی به نام «پلیس جنوب» تحت فرماندهی افسران انگلیسی و با مشارکت نظامیان هندی و ایرانی در جنوب کشور تشکیل دهند. ژنرال «سایکس» انگلیسی مأمور تشکیل «پلیس جنوب» شد. سایکس که به زبان فارسی تسلط کامل داشت، در ۱۸۹۴ کنسولگری انگلستان را در کرمان و در ۱۸۹۸ کنسولگری انگلیس را در سیستان تأسیس کرده بود. او از ۱۹۰۵ تا ۱۹۱۳ سرکنسول انگلیس در خراسان بود و در ۱۹۱۵ همین سمت را در ترکستان چین عهدهدار شد. بدین ترتیب سایکس به مدت ۱۸ سال در ایران حضور فعال سیاسی و اجتماعی و نظامی داشته است.
در ۲۷ بهمن ۱۲۹۴ ژنرال سایکس با هدف تأسیس پلیس جنوب وارد بندر عباس شد و در ۲۶ اسفند همان سال سازمان پلیسی مزبور را با نام اختصاری S.P.R تشکیل داد.۶ افراد پلیس جنوب از اونیفورم یکسان برخوردار بودند. یک دست لباس آبی به عنوان پوشش رسمی و یک دست لباس خاکی به عنوان لباس کار همراه با کلاهی که دارای نشان شیر و خورشید و عبارت S.P.R و «پلیس جنوب ایران» بود مجموعه لباسهای آنان را تشکیل میداد.۷
اندیشه تشکیل پلیس جنوب از مدتها قبل در ذهن دولتمردان انگلیسی وجود داشت. دولت انگلستان در ۲۲ مهر ۱۲۸۹ یادداشت شدیداللحنی برای دولت ایران ارسال کرد و در آن سه ماه فرصت داد تا دولت ایران به اعاده نظم و امنیت در راههای بوشهر به شیراز و شیراز به اصفهان بپردازد و تهدید کرد چنانچه دولت ایران از عهده این کار بر نیاید انگلستان رأساً اقدام به تشکیل قوایی زیرنظر افسران و صاحب منصبان خود کرده، مخارج آن را افزایش ۱۰ درصدی تعرفه گمرک واردات بنادر جنوب و مالیات استان فارس تأمین خواهد کرد.۸
در پاسخ به این یادداشت کابینه محمدولیخان تنکابنی (سپهدار) لایحه تشکیل نیروی ژاندارمری را به مجلس شورای ملی ارایه کرد که به تصویب رسید، اما تشکیل ژاندارمری دولتی ایران زیرنظر افسران و صاحب منصبان سوئدی نتوانست خواسته انگلیسیها را تأمین کند. با آنکه این نیرو توانست امنیت و آرامش را در جنوب ایران حکمفرما سازد، دولت انگلستان برنامه تشکیل نیروی جداگانهای با فرماندهان انگلیسی را همچنان تا مرحله تأسیس پلیس جنوب دنبال کرد.
دولت انگلستان به سه دلیل عمده در سالهای جنگ اول جهانی اقدام به تشکیل پلیس جنوب کرد:
۱ـ مبارزه با نفوذ خارجیهای غیرانگلیسی به ویژه آلمانیها و عثمانیها در بخش جنوب ایران
۲ـ تأمین امنیت راههای جنوبی ایران برای تردد کاروانهای تجاری و تدارکاتی و نظامی انگلیسیها
۳ـ تأمین امنیت منابع نفتی ایران که تحت سلطه انگلستان قرار داشت.
انگلیسیها زمانی اقدام به تأسیس پلیس جنوب کردند که مجلس شورای ملی تعطیل بود و در فترت بین دوره سوم و چهارم قرار داشت. مجلس سوم در ۲۱ آبان ۱۲۹۴ متعاقب مهاجرت انبوهی از نمایندگان مجلس و دیگر فعالان فکری و سیاسی به خارج از کشور در اثنای جنگ جهانی اول تعطیل شده بود. این مهاجرت گسترده همراه با انحلال و فروپاشی احزاب سیاسی، نگرانی و هراس توأم با مخالفت دولت با بازگشائی مجلس، سرخوردگی از مشروطیت و بروز آشفتگیهای اجتماعی و اقتصادی ناشی از جنگ جهانی، عواملی بودند که مداخلات انگلیسی را در عرصه سیاسی و اقتصادی و اجتماعی ایران تشدید کرد. در چنین شرایطی پلیس جنوب شکل گرفت.
پس از تشکیل پلیس جنوب، خروج نیروهای روسی از ایران در پی وقوع انقلاب اکتبر ۱۹۱۶، عامل دیگری بود که انگلیسیها را در تعقیب اهداف و نقشههای خود در ایران مصممتر ساخت. در پی این رویداد، انگلیسیها فضای خالی ناشی از کنارهگیری روسها را بلافاصله با پیشروی خود به شمال پر کردند و با حمایت از تأسیس دولتی مقتدر و متمرکز در تهران تلاش کردند تا ضمن مسدود ساختن راه نفوذ مجدد بلشویسم به ایران، امنیت را در مرزهای غربی هندوستان نیز تأمین کنند.
پلیس جنوب که نظامیان انگلیسی دائماً بر تعداد پرسنل هندی و ایرانی آن میافزودند در سالهای جنگ اول جهانی در شهرهای کرمان، بندر عباس، یزد، شیراز، بوشهر، کازرون و دیگر نواحی جنوبی ایران به طور مکرر مورد حمله مبارزان ایرانی قرار داشت. در شیراز «فرمانفرما» استاندار فارس تمامی امکانات دولت مرکزی را در خدمت تثبیت و توسعه پلیس جنوب قرار داد و ژاندارمری فارس را نیز تحت فرمان آن درآورد. این نیرو با شعار «برقراری امنیت» توانست در فروردین ۱۲۹۶ از دولت وثوقالدوله شناسائی رسمی را نیز کسب کند. پلیس جنوب در این سال تمامی بنادر و مناطق نفتی جنوب ایران و همچنین بنادر فاو و بصره را تصرف کرد و تنها در اهواز یک نیروی ۱۲ هزار نفری از سربازان پیاده هندی را زیر فرمان افسران انگلیسی برای حفظ لولههای نفت مستقر کرد.۹
صدمات پلیس جنوب به مردم ایران
پلیس جنوب همانگونه که از نامش پیداست در شهرهای جنوبی ایران که تحت تصرف نظامیان انگلیسی بود حضور داشت. مردم این مناطق صدمات فراوانی از حضور نیروهای پلیس جنوب متحمل شدند. آنان در فارس به خریدن گندم، جو و سایر اجناس، به چند برابر قیمت معمول و ذخیره کردن و یا سوزاندن آنها، برای ایجاد قحطی در شهر، اقدام کردند. در این شرایط، مردم حتی مجبور به خوردن آرد ذرت و خاک اره میشدند.۱۰
نیروهای پلیس جنوب به دفعات اتومبیلهای عبوری مردم را برای رفع نیازهای خود به اتهامات واهی توقیف میکردند و مورد استفاده قرار میدادند. آنان بسیاری از املاک و اراضی و باغهای مردم را در سالهای حضور خود در شهرهای جنوبی ایران به نفع پایگاههای خود مصادره کردند. مأموران نظمیه و ژاندارمری را نیز با وعده و پول و رفاه تحت نفوذ و سلطه خود درآورده و حاکمیت دولت مرکزی را بر نواحی جنوبی تا سرحد امکان کمرنگ و ضعیف کرده بودند. خود از مردم مالیات میگرفتند، مردم را بازداشت و زندانی میکردند، خانه و زندگی آنهایی را که مقاومت میکردند تخریب میکردند. اقدامات آنان خشم علما و مراجع وقت ایران را به همراه آورد و آنان را به موضعگیریهای شدید واداشت. آیتالله سیدمحمد کاظم یزدی، آیتالله میرزا محمدتقی شیرازی و بسیاری از علمای نجف تعارضات انگلیسیها به حقوق و نوامیس و اموال مردم ایران را محکوم کردند و به تشویق و تأیید مبارزان پرداختند.
پلیس جنوب عمر درازی نداشت. تشکیلاتی که در ۱۲۹۵ و در کشاکش جنگ اول جهانی شکل گرفته بود در ۱۳۰۰ و چند ماه پس از کودتای رضاخان فروپاشیده و با خروج ژنرال آیرونساید و نیروهای انگلیسی تحت فرمانش از ایران، پرسنل نظامی هندی و انگلیسی متشکل در پلیس جنوب نیز از کشور خارج شدند و این تشکیلات در ایران منحل گردید.
عواملی که سبب بر چیده شدن پلیس جنوب گردید عبارت بودند از:
۱ـ ناتوانی دولت ایران از پرداخت سهم خود در تأمین هزینه این نیرو
۲ـ استمرار مبارزات ضد انگلیسی مردم ایران در شهرهای جنوب
۳ـ اصرار آمریکا و روسیه و فرانسه به لزوم خروج نیروهای انگلیسی از ایران
۴ـ اعتراض نمایندگان مجلس انگلستان به هزینههای گزاف نظامی و مشکلات مالی آن برای دولت انگلستان پس از پایان جنگ اول جهانی
سر پرسی کاکس که مؤسس و طراح پلیس جنوب بود نیز در آذر ۱۲۹۷ در پایان جنگ اول جهانی، پس از آنکه اداره پلیس جنوب را به دولت ایران واگذار کرد، از کشور خارج شد. او رهسپار لندن شد و به نوشتن کتاب راجع به ایران پرداخت.۱۱
پینوشتها:
۱ـ ترکیه عثمانی و آلمان در جنگ اول جهانی متحد یکدیگر بودند و عراق تا آن زمان جزئی از قلمرو امپراطوری عثمانی بود.
۲ـ تاریخ ایران از باستان تا امروز، مترجم: کیخسرو کشاورزی، انتشارات پویش، ۱۳۵۹، ص ۴۰۷.
۳ـ وی در کتاب خود مینویسد: «روز ۲۶ مه ۱۹۰۸ که عملیات چاهکنی به عمق ۱۱۸۰ پا رسید، نفت فوران کرد و متجاوز از ۵۰ پا از دستگاه حفاری بالا زد. به این ترتیب صنعتی آغاز شد که طی دو جنگ نیروی دریابی انگلستان را نجات داد ولی برای ایرانیان زحمتی ایجاد کرد که از مجموع مزاحمتهای سیاسی دولتهای بزرگ بیشتر بود.»، نفت از آغاز تا امروز، انتشارات وزارت نفت، بهمن ۱۳۶۱، ص ۱۹.
۴ـ به موجب پیمان «سایکس پیکو» قسمتهای عمده خاورمیانه میان فرانسه و انگلیس تقسیم شد که از این تقسیمبندی عراق و فلسطین سهم انگلیس و سوریه و لبنان سهم فرانسه شد.
۵ـ روز ۲۶ دسامبر ۱۹۱۵ به موجب پیمانی که میان «امیر عبدالعزیزبن سعود» پایهگذار خاندان سعودی و کلنل «پرسی کوکس» کمیسر عالی انگلیس در خلیج فارس به امضاء رسید، سیاست خارجی حکومت سعودی به انگلستان واگذار شد. این توافق در ازاء پرداخت ماهانه ۵ هزار لیره استرلینگ به امیر عبدالعزیز حاصل شد.
۶- South Parsian Riflers- S. P. R
۷ـ دانشنامه جهان اسلام، غلامعلی حداد عادل، ص ۷۰۴.
۸ـ دانشنامه، همان، ۷۰۲.
۹ـ تاریخ روابط خارجی ایران، دوره اول مشروطه، علیاکبر ولایتی، دفتر مطالعات سیاسی و بینالمللی، ص ۴۳.
۱۰ـ فصلنامه تاریخ روابط خارجی، مرکز اسناد و تاریخ دیپلماسی وزارت خارجه، سال پنجم، شماره ۱۸، بهار ۱۳۸۳، ص ۱۵۹.
۱۱ـ سایکس تألیفاتی راجع به ایران دارد که از جمله میتوان به «ده هزار مایل در ایران، تاریخ کرمان» ـ که به وسیله نصرتالله نواب شیرازی مترجم وقت کنسولگری انگلیس در کرمان به فارسی ترجمه شده است ـ «تاریخ مختصر ایران» ـ که در ۱۹۳۳ در اصفهان ترجمه شده است ـ و «کشاورزی در خراسان» اشاره کرد. همچنین کتابهای افتخارات عالم تشیع، صحرای آسیای مرکزی و تاریخ اکتشافات عالم نیز از آثار سر پرسی سایکس میباشد. سایکس سرانجام در ۱۹۴۵ در سن ۷۸ سالگی در لندن درگذشت ـ مشاهیر سیاسی قرن بیستم، انتشارات محراب قلم، احمدی ساجدی، ص ۲۵۱.
منبع: موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی