04 فروردین  |  خروج قوای شوروی از ایران اعلام شد

تاریخ ایرانی: روز ۴ فروردین ۱۳۲۵ اتحاد جماهیر شوروی اعلام کرد که نیروهای نظامی خود را از خاک ایران خارج خواهد کرد.

 

ایران که پل پیروزی متفقین در جنگ جهانی دوم شده و به ویژه شوروی را از شکست در مقابل ارتش هیتلر نجات داده بود، پس از پایان جنگ نه تنها سهمی از پیروزی متفقین نصیبش نشد، بلکه آثار و پیامدهای حضور اشغالگران تا سال‌ها بعد همچنان در آن ادامه داشت. از جمله اینکه روس‌ها در خاک ایران مانده و حاضر نمی‌شدند با دست خالی و بدون گرفتن امتیازاتی مانند نفت شمال یا خودمختاری آذربایجان، این سرزمین را ترک کنند.

 

روزی ‌که آتش جنگ جهانی دوم در اروپا زبانه کشید، ایران بی‌طرفی خود را اعلام کرد. پس از حمله هیتلر به شوروی در ۲۲ ژوئن ۱۹۴۰ میلادی، دولت ایران مجدداً بی‌طرفی خود را تأیید و بر آن تأکید کرد. حمله عظیم آلمان به شوروی بر همه کس ثابت کرد که جز با کمک سریع انگلیس و آمریکا بقای روسیه ممکن نیست؛ اگر مسکو یعنی قلب روسیه سقوط می‌کرد، آلمان‌ها با فراغ باز می‌توانستند خود را برای تصرف جزایر بریتانیای کبیر آماده کنند و انگلیسی‌ها را شکست دهند؛ به همین دلیل هم انگلیسی‌ها و هم آمریکایی‌ها در آن لحظات سهمناک و حساس حاضر شدند که با شرایط بسیار آسان و ساده، با تمام قوا به روسیه که رقیب دیرین آن‌ها به شمار می‌رفت، کمک‌های حیاتی، اعم از مهمات و خواروبار و... ارسال کنند. شرایط مساعد کشور بی‌طرف ایران توجه متفقین را برای ارسال کمک‌ها به شوروی، به خود جلب کرد و سرانجام آن‌ها نقشه هجوم به خاک ایران را تهیه و طرح کردند. به رغم کلیه مساعی ایران برای حفظ بی‌طرفی، در ۲۵ اوت ۱۹۴۱ میلادی (۳ شهریور ۱۳۲۰ شمسی) قوای روس و انگلیس به خاک ایران حمله کردند. در این تهاجم، مراکز مهمی مانند تبریز، مشهد و شهرهای ساحلی دریای مازندران به اشغال ارتش شوروی درآمدند و سرانجام روز ۳۱ اوت، ارتش‌های شوروی و انگلیس در قزوین به یکدیگر ملحق شدند.

 

روس و انگلیس از‌‌ همان ابتدای ورود به خاک ایران می‌کوشیدند به اشکال مختلف، به دولت و ملت ایران بقبولانند که ورودشان به ایران هرگز جنبه خصمانه و اشغال ندارد و هیچ‌گونه قصدی که مخالف استقلال ایران یا تمامیت ارضی آن باشد، ندارند و اقدامات نظامی به هیچ وجه متوجه خود ایران نیست، بلکه متوجه تهدیدات آلمان‌ها ‌به امنیت دولت شوروی و انگلیس و خود ایران است. در پی اعلامیه‌های دوستانه متفقین نسبت به ایران، آنان عهدنامه‌ای به ایران پیشنهاد کردند که با وجود مواد کمرشکن این پیمان برای دولت ایران، به منظور حفظ تمامیت ارضی و حل شدن این غائله از طریق دوستی و مودت در ۹ بهمن ۱۳۲۰، پس از تصویب مجلس، به امضای سران سه کشور شوروی، انگلیس و ایران رسید.

 

فصل پنجم این عهدنامه، که مهم‌ترین موفقیت متفقین در جنگ به شمار می‌رفت، صراحتاً راجع به تخلیه ایران توسط دو دولت‌های شوروی و انگلیس بود. این فصل بدین شرح بود: «پس ‌از آنکه کلیه مخاصمه مابین دول متحده با دولت آلمان و شرکای آن به موجب یک یا چند قرارداد متارکه جنگ متوقف شد، دول متحده در مدتی که زیاده از شش ماه نباشد قوای خود را از خاک ایران بیرون خواهند برد و اگر پیمان صلح مابین آن‌ها بسته نشد ولو اینکه قبل از شش ماه بعد از متارکه باشد، بلافاصله قوای خود را بیرون خواهند برد، مقصود از شرکای دولت آلمان هر دولت دیگری است که اکنون یا در آینده بنای مخاصمت گذاشته یا بگذارد.»

 

قبل از حمله کشورهای شوروی و انگلیس به ایران و عقد این تعهدنامه، قراردادی نیز در ۲۶ فوریه ۱۹۲۱ میلادی بین ایران و شوروی منعقد شده بود که طی ماده شش آن، شوروی با ایران علیه دشمنان خود هم‌پیمان شدند: «دولتین متعاهدین موافقت حاصل کردند که هرگاه ممالک ثالثی بخواهند به وسیله دخالت مسلحه سیاست غاصبانه را در خاک ایران مجری دارند، یا خاک ایران را مرکز حملات نظامی بر ضد روسیه قرار دهند، و اگر ضمناً خطری سرحدات دولت اتحاد جماهیر شوروی روسیه و یا مستخدمین آن را تهدید نماید، و اگر حکومت ایران پس از اخطار دولت شوروی روسیه خودش نتواند این خطر را رفع نماید، دولت شوروی حق خواهد داشت قشون خود را به خاک ایران وارد نماید تا اینکه برای دفاع از خود، اقدامات لازمه نظامی را به عمل آورد. دولت شوروی روسیه متعهد است که پس از رفع خطر بلادرنگ قشون خود را از ایران خارج کند.»

 

بدین ترتیب دولت شوروی، با رضایت کامل ایران، دفاع منافع اتحاد جماهیر شوروی و ایران را در صورت وجود خطر، در عهدنامه ۱۹۲۱، به عهده گرفت و در‌‌ همان حال تعهد خود را دایر به خارج کردن قشون خود از خاک ایران، به محض برطرف شدن خطر، تأیید کرد.

 

در روز ۱۸ اردیبهشت ۱۳۲۴/ ۸ مه ۱۹۴۵ نمایندگان نیروهای سه‌گانه ارتش آلمان قرارداد تسلیم بی‌قید و شرط را با فرماندهان متفقین در فرانسه امضا کردند و جنگ جهانی دوم به پایان رسید. در ۲۹ اردیبهشت دولت ایران طی یادداشت‌هایی، پیروزی در جنگ را به سه دولت بزرگ متفق تبریک گفت و ضمناً از فرصت استفاده کرد و خاطرنشان ساخت که طبق قولی که در کنفرانس تهران داده شده بود، پس از پایان مخاصمات در اروپا، دیگر لزومی به ماندن نیروهای متفقین در ایران نیست و بهتر است هر چه زود‌تر خاک ایران را تخلیه کنند، اما یادداشت‌های دولت ایران بی‌جواب ماند.

 

در کنفرانس پتسدام، که از ۱۷ ژوئیه الی ۲ اوت ۱۹۴۵ (۲۶ تیر الی ۱۱ مرداد ۱۳۲۴)، بین سران سه کشور بزرگ در حومه پایتخت سابق رایش آلمان برگزار شد، مساله تخلیه ایران از نیروهای بیگانه مطرح شد، اما شوروی‌ به بهانه اینکه هنوز جنگ با ژاپن خاتمه نیافته است با آن موافقت نکرد؛ بنابراین در اعلامیه نهایی کنفرانس چنین قید شد: «موافقت شد که سربازان متفقین فوراً از تهران عقب کشیده شوند و مراحل بعدی عقب‌نشینی سربازان از ایران در گردهمایی وزیران خارجه سه کشور، که در اول سپتامبر ۱۹۴۵ میلادی در لندن برپا خواهد شد، مورد رسیدگی قرار گیرد.»

 

در ۱۲ شهریور ۱۳۲۴ / ۲ سپتامبر ۱۹۴۵ میلادی، که ژاپن نیز به دنبال بمباران اتمی هیروشیما و ناکازاکی بدون قید و شرط تسلیم شد و آتش جنگ در سرتاسر جهان خاموش شد، دیگر بهانه‌ای برای ادامه اشغال ایران باقی نمانده بود، از همین رو دولت ایران مجدداً طی یادداشت مورخ ۲۱ شهریور همان‌ سال، تقاضای خود را در مورد تخلیه قوای متفقین تکرار کرد. در کنفرانس وزیران خارجه سه کشور بزرگ، که چند روز قبل از آن در لندن برگزار شده بود، شوروی‌ باز در این‌باره بهانه‌جویی کرد، تا اینکه ارنست بوین، وزیر خارجه بریتانیا، پیشنهاد کرد که تخلیه ایران طبق ماده پنج پیمان سه‌جانبه ایران، انگلیس و شوروی مورخ ۹ بهمن ۱۳۲۰ درست شش ماه پس از پایان یافتن جنگ با ژاپن، یعنی در ۱۲ اسفند ۱۳۲۴/ ۲ مارس ۱۹۴۶ خاتمه پذیرد. وزیران خارجه شوروی و آمریکا با این پیشنهاد موافقت کردند و سه دولت بزرگ طی یادداشتی تصمیم خود را به ایران اطلاع دادند.

 

هنوز ۲۴ ساعت از صدور اعلامیه کنفرانس لندن نگذشته بود که دسته‌های مسلح در شهرهای آذربایجان به قیام مسلحانه دست زدند، پاسگاه‌های ژاندارمری را اشغال و تأسیس فرقه دموکرات آذربایجان را اعلام کردند. حزب توده بلافاصله پشتیبانی خود را از فرقه دموکرات آذربایجان اعلام کرد. عوامل فرقه دموکرات توانستند بسیاری از شهرهای کوچک و بزرگ آذربایجان را در دست بگیرند. رهبران این شورش از مساعدت شوروی بی‌بهره نبودند.

 

دولت ایران طی یادداشتی در ۲۶ آبان ۱۳۲۴ به مداخله مأموران کشوری و لشکری شوروی در امور داخلی ایران و حمایت از فرقه دموکرات اعتراض کرد و یک تیپ پیاده همراه یک واحد تانک برای تقویت پادگان تبریز که در محاصره دموکرات‌ها بود فرستاد، اما نیروهای شوروی این قوا را در شریف‌آباد، در حومه قزوین، متوقف کردند و مانع از عبور آن‌ها شدند.

 

علت اصلی این اقدامات و بهانه‌جویی‌های شوروی مساله نفت شمال بود که سال قبل امتیاز آن را از دولت ایران تقاضا کرده، ولی در نتیجه تلاش‌های دکتر مصدق، با مخالفت مجلس روبه‌رو و رد شده بود. بدین جهت این دولت بدون اعتنا به اعتراضات ایران همچنان نقشه‌هایشان را دنبال می‌کرد.

 

در ۲۱ آذر ۱۳۲۴ پادگان تبریز تسلیم شد و سیدجعفر پیشه‌وری، رهبر فرقه دموکرات، تأسیس حکومت خودمختار آذربایجان را اعلام کرد. در این ‌حال دولت ایران چاره‌ای ندید مگر اینکه به شورای امنیت سازمان ملل متحد شکایت کند. شورای امنیت، پس از مباحثات مختلف درباره قضیه ایران که طی آن نماینده شوروی، اظهارات ایران را تکذیب کرد و فقط اقرار نمود که از ورود ارتش این کشور به آذربایجان ممانعت کرده است، روز ۳۰ ژانویه اینگونه تصمیم گرفت که ایران و شوروی خود مستقیماً وارد مذاکره شوند و قضیه را حل نمایند. تنها توفیقی که در شورای امنیت نصیب ایران شد این بود که محافل بین‌المللی به مداخله و اِعمال نفوذ شوروی در ایران پی بردند و شورای امنیت نیز حق کسب اطلاع از سیر مذاکرات ایران و شوروی را برای خود محفوظ نگاه داشت.

 

در این اثنا بر اثر فشارهای واردشده، ایران گرفتار بحران کابینه شد. دولت حکیمی، چون خود را در حل کشمکش ایران و روسیه ناتوان می‌دید و نیز از آنجا که نتوانست در برابر فشار و تحریکات شوروی مقاومت کند، روز ۲۳ ژانویه ۱۹۴۶ استعفا کرد. در این اوضاع ایران به طور جدی به نخست‌وزیری نیاز داشت که بتواند با سیاست‌های مدبرانه و آگاهی کامل از شرایط ایران و اوضاع بین‌المللی به امور رسیدگی کند و ایران را از اشغال بیگانگان‌‌ رها سازد. شاه، برخلاف میل خود، از میان سیاستمداران قدیم، احمد قوام را برای نخست‌وزیری ایران انتخاب کرد.

 

احمد قوام در میان رجال قدیم شخصیتی معماگونه دارد. او خود را سیاستمداری جهانی همتای استالین، چرچیل و ترومن نشان می‌داد. وی همواره این امید را می‌داد که مسائل سرانجام خوشی خواهد داشت، با وجود این، واقع‌گرایی خونسرد و آگاه به مسائل سیاسی بود و می‌دانست که اوضاع پرمخاطره سیاسی آن روز ممکن بود برای خود او و کشورش بد‌ترین نتیجه ممکن را در برداشته باشد. قوام دوران نخست‌وزیری خود را از ۲۹ بهمن ۱۳۲۴ با چهار موضوع عمده آغاز کرد: نخست اینکه پیش از برگزیده شدن وی به نخست‌وزیری، در نتیجه لایحه قانونی مصدق، انتخابات مجلس پانزدهم به واسطه ادامه حضور سربازان شوروی، تا تخلیه کامل ایران به تعویق افتاد؛ دوم، شوروی‌ به او اعتماد نشان می‌داد و تأکید می‌کرد که با هیچ کس دیگری درباره عقب‌نشینی نیرو‌ها مذاکره نخواهند کرد؛ سوم، او هم از حمایت یاران اشرافی خود در شمال و هم حزب توده و دو حکومت خودمختار در تبریز و مهاباد برخوردار بود؛ چهارم، قوام و حامیانش بسیاری از وزارتخانه‌های مهم را در دست داشتند.

 

قوام مجهز به این امتیازات تصمیم گرفت نخست مهار مسائل خارجی را در دست گیرد، بنابراین در پی این تصمیم خود، بامداد روز ۲۹ بهمن در رأس هیاتی عازم مسکو شد. هیات اعزامی به مسکو عبارت بودند از: حمید سیاح (وزیر سابق)، جواد عامری (وزیر سابق و نماینده مجلس شورای ملی)، دکتر صادق رضازاده شفق (نماینده مجلس)، عبدالحسین نیکپور (رییس اتاق بازرگانی و نماینده مجلس)، سلمان اسدی (معاون سابق وزیر و نماینده ادوار گذشته مجلس)، حسن پیرنظر (مدیرکل وزارت امور خارجه)، کمال دری (نماینده مجلس شورای ملی)، ابوالحسن عمیدی نوری (مدیر روزنامه «داد»)، جهانگیر تفضلی (مدیر روزنامه «ایران ما»)، قاسم مسعودی (سردبیر ژورنال در تهران) و حمید رضوی (نماینده خبرگزاری پارس).

 

این هیات روز سه‌شنبه ۳۰ بهمن وارد مسکو گردید و با استقبال گرم اتباع شوروی روبه‌رو شد. ابتدا نخست‌وزیر ایران و اعضای هیات‌های سیاسی و اقتصادی همراه او با مولوتف، کمیسر امور خارجه شوروی، ملاقات کردند و مذاکراتی بین دو طرف انجام شد. روز بعد نخستین ملاقات قوام با استالین در کاخ کرملین انجام گرفت. او در این دیدار درباره غائله آذربایجان و تخلیه کامل ایران از نیروهای روسی سخن به میان آورد. استالین در پاسخ قوام‌السلطنه دو پیشنهاد قوام را رد کرد و گفت: «آنچه موضوع تخلیه ایران است عجالتاً نمی‌توانیم انجام دهیم؛ زیرا به موجب ماده ۶ معاهده ۱۹۲۱ حق داریم قوایی را در ایران نگاه داریم، اما موضوع آذربایجان، یک موضوع داخلی است که ما مداخله نداریم، ولی خودمختاری در آنجا چه ضرری دارد و مغایر با استقلال ایران نیست و اساساً ما نظر ارضی نسبت به ایران نداریم.» طی این جلسه، استالین مسائل مختلفی را با احمد قوام در میان گذاشت از جمله، مساله نفت شمال و رعایت نشدن موازنه مثبت در مورد دادن امتیاز نفت به روسیه در مقابل امریکا و انگلیس و همچنین سیاست خصمانه ایران نسبت به روسیه در طی درخواست‌های هیات اعزامی ایران به پاریس بعد از جنگ جهانی اول و....

 

مهم‌ترین درخواست روس‌ها و انگیزه آن‌ها از تخلیه نکردن ایران مساله نفت بود و چنین به نظر می‌رسد که باقی مسائل مطرح‌شده نوعی بهانه‌جویی بود. احمد قوام، در پاسخ به مسائل مطرح‌شده توسط استالین، دو مطلب را مدنظر قرار داد: اول، اهتمام خاص صمیمانه برای جلب رضایت و موافقت همسایه ایران، حتی در مسائلی که حق مطلق ایران بود، دوم اینکه در سراسر مذاکرات، عملی شدن و تحقق هرگونه توافقی بین دو طرف تخلیه کشور از نیروی شوروی را مشروط به مطابقت با قانون اساسی ایران و تصویب مجلس شورای ملی شناخت؛ بدین معنا که کلیه مذاکرات و توافق‌های بین دو طرف، بر اساس قانون اساسی ایران، بدون تطابق با قوانین کشور و تصویب مجلس هیچ‌گونه ارزش قانونی نخواهد داشت.

 

علاوه بر مذاکرات شفاهی درباره موضوعات و مسائل ذکرشده، دو دولت بیانیه‌هایی نیز برای یکدیگر فرستادند. در اولین بیانیه ایران، نکات زیر عنوان شد:

«۱ــ نیاز فوری کشور به تخلیه کامل ایران از قوای شوروی، چرا که حل مشکلات موجود در جامعه منوط به این امر می‌باشد؛ زیرا برای حل معضلات موجود و همچنین هرگونه اصلاحات در زمینه روابط سیاسی و اقتصادی فی مابین دو کشور باید به تصویب مجلس شورای ملی برسد و تا زمانی که قوای متفقین خاک ایران را تخلیه نکنند به موجب قانون منع انتخابات، که در مجلس چهاردهم گذشته، انتخابات دوره پانزدهم مجلس صورت نخواهد گرفت.

 

۲ــ موضوع آذربایجان: آذربایجان بر طبق سوابق تاریخی و قانون اساسی جزء لاینفک ایران است و هیچ‌گونه مجوز تاریخی یا قانونی برای نهضت خودمختاری و اقدامات خلاف قانونی که در آنجا انجام گرفته و موجب ایراد لطمه و صدمه به تمامیت ارضی ایران گردیده، وجود ندارد. موضوع آذربایجان با رعایت شرط اصلی مربوط به حفظ تمامیت ارضی ایران، با اجرای یک رشته اصلاحات به شرح ذیل، قابل حل است: اعلان عفو عمومی برای کلیه اشخاصی که در نهضت خودمختاری آنجا شرکت داشته‌اند؛ انتخاب فوری انجمن ایالتی با داشتن اختیارات زیر: حق نظارت در تنظیم بودجه محلی و در خرج و دخل مالیاتی، وضع مالیات محلی برای مصارف محلی از قبیل راه‌سازی و امور فرهنگی و بهداری و...، حق نظارت در فروش و تغییر و نقل و انتقال املاک عمومی دولتی در استان آذربایجان با رعایت قوانین و مقررات موجوده در این باب، اظهارنظر در تعیین رؤسای پاره‌ای از ادارات دولتی از قبیل شهرداری و رییس فرهنگ و رییس شهربانی و رییس بهداری حتی استاندار.

 

 ۳ــ موضوع پیشروی نیروهای مسلح آذربایجان به سمت گیلان و تصرف قصبه هشت پر، که بر این اساس دولت ایران تقاضای صدور دستورات لازم برای مأمورین نظامی شوروی در گیلان را دارد تا از آزادی عمل ژاندارم‌های ایران در گیلان ممانعت ننمایند و همچنین موافقت نمایند نیروی کمکی از تهران برای ایجاد امنیت به گیلان اعزام شود.»

 

در جواب، مولوتف بیانیه‌ای به شرح ذیل از طرف دولت شوروی ارسال کرد:

«۱ــ راجع به مساله آذربایجان: در استان آذربایجان حکومت خودمختار برقرار گردد. این حکومت در استان عبارت خواهد بود از انجمن ایالتی آذربایجان و دولت ایالتی آذربایجان که از طرف انجمن انتخاب خواهد گردید و در ولایات انجمن‌های ولایتی و کمیته‌های اجرایی آن‌ها. انتخابات انجمن‌ها بر طبق مقرراتی به عمل خواهد آمد که فعلاً در آذربایجان وضع شده است؛ دولت ایالتی آذربایجان تشکیل می‌شود از: نخست‌وزیر و وزارتخانه‌های کشاورزی، پیشه و هنر، بازرگانی، کشور، دارایی، کار، فرهنگ، بهداری و همچنین ادارات حمل‌ونقل و شهربانی و دوایر دادگستری و دادستانی؛ اهالی آذربایجان حق خواهند داشت در امور اداری محلی و تدریس در مدارس و محاکمات و... از زبان محلی استفاده نمایند، نخست‌وزیر دولت ایالتی آذربایجان در عین ‌حال سمت استانداری استان آذربایجان را خواهد داشت که با تصویب دولت ایران خواهد شد؛ فرمانده پادگان نظامی ایالتی آذربایجان از طرف دولت ایران با جلب موافقت دولت ایالتی آذربایجان تعیین می‌گردد. در قسمت نفرات واحدهای نظامی، اصول دستجات ملی و محلی معمول خواهد گردید؛ ارتباط دولت ایالتی آذربایجان با مرکز به زبان فارسی خواهد بود؛ در مورد تعیین عواید مالیاتی و درآمدهای بودجه آذربایجان ایران ۷۰ درصد عواید آذربایجان به بودجه دولت ایالتی آذربایجان تخصیص داده خواهد شد؛ دولت ایران آزادی عمل تشکیلات دموکراسی از قبیل حزب دموکرات آذربایجان ایران و اتحاد پیشه‌وران و... را در آذربایجان ایران تأیید می‌نماید؛ در موقع انتخاب مجلس شورای ملی به تعداد نمایندگان آذربایجان به نسبت واقعی استان مزبور افزوده خواهد شد.

 

۲ــ راجع به امتیاز نفت: دولت شوروی برای حسن استقبال از تمایل دولت ایران حاضر است از پیشنهاد واگذاری امتیاز نفت در نواحی شمالی ایران صرف‌نظر نماید و در عوض پیشنهاد می‌کند شرکت مختلط ایران و شوروی برای اکتشافات و استخراج مشتقات نفت در شمال ایران تشکیل شود، به این ترتیب که ۵۱ درصد سهام متعلق به طرف شوروی و ۴۹ درصد متعلق به طرف ایران خواهد بود.

 

۳ــ راجع به توقف قوای نظامی شوروی در ایران: دولت شوروی در نظر دارد از تاریخ ۲ مارس جاری به خروج قوای خود از بعضی نواحی ایران شروع نماید و اما راجع به بقیه قوای شوروی، این قوا موقتاً بر طبق عهدنامه ایران و شوروی مورخ ۲۶ فوریه ۱۹۲۱ در ایران خواهد ماند و قوای شوروی موقعی خاک ایران را به کلی تخلیه خواهند نمود که دولت ایران کلیه اقدامات خصمانه و تبعیض را نسبت به دولت شوروی از میان ببرد و در شمال ایران آرامش برقرار نماید و سیاست دوستانه نسبت به دولت شوروی اتخاذ نماید.»

 

قوام در جواب این بیانیه مجدد خاطرنشان ساخت که اعلان خودمختاری و تأسیس دولت مستقل در آذربایجان برخلاف قانون اساسی است و آذربایجان جزء لاینفک ایران است. همچنین در مورد اشاره به عهدنامه ۲۶ فوریه ۱۹۲۱، به خود ماده ۶ عهدنامه استناد ورزید که طبق این ماده فقط زمانی دولت شوروی می‌تواند قوای خود را در خاک ایران نگاه دارد که دولت ثالثی بخواهد عملاً ایران را وسیله تجاوز به ممالک اتحاد جماهیر شوروی قرار دهد و دولت ایران هم از عهده جلوگیری از آن برنیاید. او در موضوع نفت و تشکیل شرکت مختلط نیز مخالفت صریحی نکرد و اجرا شدن این مسئله را به تشکیل مجلس دوره پانزدهم و تصویب آن منوط دانست، که همه این‌ها در گرو تخلیه ایران از قوای شوروی است.

 

جواب‌های قوام نه تنها بهبودی در سیر مذاکرات حاصل نکرد، بلکه سبب شد دولت شوروی بیانیه تندتری صادر کند که انصراف خود را از پیشنهاد تشکیل یک شرکت مختلط نفتی اعلام و مجدداً اخذ امتیاز نفت شمال را تقاضا کرد و مساله آذربایجان را نیز داخلی دانست و با رد پیشنهادات دولت ایران، قضیه وساطت شوروی را منتفی اعلام کرد. درباره حضور قوای شوروی در خاک ایران و استناد قوام به ماده ۶ عهدنامه ۱۹۲۱، که حضور آن‌ها را بی‌مورد دانست، بهانه جدیدی آورد مبنی بر اینکه در محافل ایران رجال سیاسی مشهوری وجود دارند که می‌کوشند بین اتحاد جماهیر شوروی و دولت‌های دیگر مشکل ایجاد کنند تا از این اختلافات استفاده و آذربایجان شوروی، بادکوبه و ترکمنستان را تصرف کنند. این گفته خود را به یادداشت دولت ایران ــ به نخست‌وزیری صمصام‌السلطنه ــ در کنفرانس پاریس سال ۱۹۱۹ مستند کرد که طی آن تقاضا شده بود آذربایجان شوروی با شهر بادکوبه و ترکمنستان شوروی با شهرهای عشق‌آباد، مرو و قسمتی از ارمنستان با شهر ایروان و... به ایران واگذار شود. همچنین به واگذاری امتیاز نفت شمال ایران به انگلیسی‌ها و امتیاز نفت جنوب به امریکایی‌ها اشاره کردند تا بر این گفته خود صحه گذارند.

 

این بیانیه سبب دلسردی قوام نسبت به سیر مذاکرات شد، زیرا دولت شوروی پیشنهاد نسبتاً مساعد خود درباره نفت را پس گرفته و در مورد مسائل دیگر نیز حالت تهاجمی به خود گرفته بود. قوام کوشید از طریق دوستی و مودت، رابطه‌ای محکم و خلل‌ناپذیر بین دو ملت ایجاد کند، از همین‌رو تمام هم خود را بر آن گذاشت تا نتیجه مثبتی از مذاکرات بگیرد. وی بعد از بررسی‌های مکرر، جوابیه‌ای تنظیم و ارسال کرد.

 

در این جوابیه، قوام درباره نفت و تشکیل شرکت مختلط ایران و شوروی اظهار علاقه کرد و در عین حال مجدداً به این امر اشاره کرد که تشکیل این قبیل شرکت‌ها ولو آنکه طرف از اتباع ایران باشد، باید طبق قانون اساسی ایران به تصویب مجلس شورای ملی برسد؛ همچنین این نکته را خاطرنشان کرد که اعطای امتیاز از حقوق مربوط به حق حاکمیت و استقلال کشور است و باید به تصویب مجلس برسد و اگر در گذشته، یعنی پیش از مشروطیت ایران، با شرایط آن زمان امتیازی داده شده است، این امر را نمی‌توان فعلاً تبعیض نسبت به دولت شوروی دانست. وی، درباره استقرار قوای شوروی در ایران، به اصل ۱۰۶ قانون اساسی ایران استناد کرد که بر اساس آن، توقف و عبور قوای بیگانه در خاک ایران به اجازه مجلس منوط است و قرارداد سه‌گانه، که توقف قوای متفقین در خاک ایران را در موقع جنگ جایز می‌دانست، نیز به تصویب مجلس رسیده است. طبق ماده ۵ این قرارداد، نیروهای متفقین تا ۲ مارس ۱۹۴۶ میلادی می‌بایست خاک ایران را تخلیه می‌کردند. در اعلامیه تهران که به امضای شخص استالین رسیده بود ــ و نیز طبق اعلانات مکرر اتحاد جماهیر شوروی در محافل بین‌المللی ــ آن‌ها وعده داده بودند که طبق تعهد صریح پیشین، کلیه قوای خود را از خاک ایران ببرند، ازهمین‌رو ادامه توقف بعد از آن تاریخ بر خلاف تعهدات شوروی و اصل ۱۰۶ قانون اساسی ایران بود. درباره یادداشت دولت صمصام‌السلطنه، قوام به این نکته اشاره کرد که بعضی اقدامات زمامداران ایران در ۲۷ سال پیش در نتیجه مظالم دولت روسیه تزاری بوده است و نمی‌تواند دلیل قانع‌کننده‌ای برای خصومت ایران با شوروی در عصر حاضر باشد.

 

پس از این مذاکرات و صادر شدن بیانیه‌های مختلف، احمد قوام و دولت ایران امید داشتند در ۱۱ اسفند ۱۳۲۴/ ۲ مارس ۱۹۴۶، طبق پیمان سه‌گانه، دولت شوروی خاک ایران را به طور کامل تخلیه کند، ولی در کمال ناباوری اعلامیه‌ای مبنی بر تخلیه نیروهای شوروی از نواحی خراسان، شاهرود و سمنان از طرف آژانس تاس در روزنامه «ایزوستیا» انتشار یافت. بدین‌گونه قسمتی از این قوا در نواحی شمالی ایران باقی ماندند. در پی این اعلامیه قوام مراتب اعتراض خود را رسماً، هم شفاهی نزد استالین بیان کرد و هم به صورت کتبی اعلام نمود. مذاکرات ایران و شوروی، هرچند به نتایج قاطع و مثبتی منجر نشد، در پایان آن، با تعیین سادچیکف به عنوان سفیرکبیر جدید شوروی در ایران امید آن بود که ادامه این مذاکرات در تهران به ثمر برسد.

 

روز ۱۶ اسفند ۱۳۲۴ هیات اعزامی با هواپیما به طرف ایران حرکت کرد. پس از بازگشت قوام، مجلس آخرین روزهای حیات خود را به سر می‌برد، ازهمین‌رو نخست‌وزیر ایران درخواست کرد جلسه‌ای خصوصی در ۲۱ اسفند برگزار شود تا در آن به نمایندگان مجلس شورای ملی گزارشی از سفر خود به مسکو بدهد. در آن جلسه، قوام بعد از دادن گزارش، به این مسئله اشاره کرد که هرچند نتیجه قطعی و رضایت‌بخشی از مذاکرات مسکو حاصل نشده، زمینه برای حل اختلافات دو کشور فراهم گردیده و امید است با اعزام سفیرکبیر جدید شوروی، که با اختیارات تام به تهران خواهد آمد، موجبات تخلیه ایران از قوای شوروی و تأمین استقلال و تمامیت ارضی کشور فراهم گردد.

 

سادچیکف، سفیر کبیر جدید شوروی، روز ۲۹ اسفند ۱۳۲۴ وارد تهران شد و پیرو مذاکرات مقدماتی در مورد تشکیل شرکت نفت مختلط ایران و شوروی، موافقت‌نامه‌ای در هفت ماده بین نخست‌وزیر ایران و سفیرکبیر شوروی در ۱۵ فروردین ۱۳۲۵ امضا شد. بر اساس این موافقت‌نامه مقرر گردید شرکت مختلطی به منظور تجسس اراضی نفت‌خیز در شمال ایران و بهره‌برداری از آن‌ها بین ایران و شوروی تشکیل شود. مدت عملیات شرکت پنجاه سال تعیین و مقرر گردیده بود در مدت ۲۵ سال اول عملیات شرکت، ۴۹ درصد سهام متعلق به ایران و ۵۱ درصد سهام متعلق به شوروی، و در مدت ۲۵ سال دوم، ۵۰ درصد سهام متعلق به ایران و ۵۰ درصد متعلق به شوروی باشد. در پایان موافقت‌نامه نیز قید شده بود که قرارداد شرکت نفت مختلط ایران و شوروی، که بعداً مطابق این توافق‌نامه عقد می‌شود، به مجردی که نمایندگان مجلس شورای ملی ایران انتخاب شدند و این مجلس عملیات قانونگذاری خود را آغاز کرد، در هرحال نه دیر‌تر از مدت هفت ماه از تاریخ ۲۴ مارس سال جاری، برای تصویب، پیشنهاد خواهد شد. تنفیذ و اجرای موافقت‌نامه مربوط به تشکیل شرکت مختلط نفتی ایران شوروی به تصویب مجلس شورای ملی موکول شده و چون دولت ایران تأکید کرده بود که برگزاری انتخابات مجلس، قبل از تخلیه کامل ایران از نیروهای بیگانه، ممکن نیست، هم‌زمان با امضای موافقت‌نامه مربوط به بهره‌برداری مشترک از نفت شمال، اعلامیه مشترکی نیز به شرح ذیل از طرف دو دولت انتشار یافت:

۱ــ قسمت‌های ارتش سرخ از تاریخ ۲۴ مارس ۱۹۴۶، یعنی ۴ فروردین ۱۳۲۵، در ظرف یک ماه و نیم خاک ایران را تخلیه می‌نمایند؛ ۲ــ قرارداد ایجاد شرکت مختلط نفت ایران و شوروی و شرایط آن از تاریخ ۲۴ مارس تا انقضای هفت ماه برای تصویب به مجلس پانزدهم پیشنهاد خواهد شد؛ ۳ــ راجع به آذربایجان، چون امر داخلی ایران است، ترتیب مسالمت‌آمیزی برای اجرای اصلاحات بر طبق قوانین موجود و با روح خیرخواهی نسبت به اهالی آذربایجان بین دولت و اهالی آذربایجان داده خواهد شد.»

 
صفحه نخست | پرونده‌ها | پرونده‌های ویژه | گزارش‌های ویژه | تاریخ مصور | از دیگر رسانه‌ها | پاورقی | روزنگار | تاریخ جهان | کاغذ اخبار | دفتر مقالات | گزیده‌های تاریخی | تاریخ شفاهی | کتابخانه
© 2010-2011, Iranian History. All right reserved.
The Site is best viewed at a screen resolution 1200*800, optimized for mozilla firefox.
Design By ACACO.