تاریخ ایرانی: در روز ۱ مرداد ۱۲۸۹ سیدحسن تقیزاده از سوی علمای نجف به اتهام توطئهچینی برای
قتل آیتالله بهبهانی تفسیق شد و مجلس شورای ملی به او سه ماه مرخصی اجباری داد.
تقیزاده از چهرههای مشهور و نماینده مجلس مشروطه، شهریور ۱۲۵۶ در تبریز متولد شد. تحصیلاتش را در دارالفنون تهران گذراند و از جوانی رشتههای مختلف تحصیلی را در کنار زبانهای عربی و انگلیسی فراگرفت. وی بر اثر آشنایی با آثار نویسندگان تجددخواه به علوم جدید غربی و اندیشههای اروپایی و تفکر تجددطلبانه تمایل یافت و در ۲۴ سالگی مدرسهای به نام «تربیت» را با هدف ترویج اندیشههای غربی در تبریز تأسیس کرد، اما مخالفت روحانیون و مردم مذهبی مانع کار مدرسه شد. تقیزاده سپس به کمک بعضی دوستان و همفکران خود کتابخانهای تأسیس کرد و در آن علاوه بر کتابهای دینی، کتابهای فرنگی نیز به معرض فروش گذاشت.
کتابخانه وی به سرعت به مرکزی برای رفت و آمد «متجددان» و همچنین آزادیخواهان آذربایجان تبدیل شد. این کتابخانه در حوادث مشروطه مورد حمله مردم قرار گرفت و به آتش کشیده شد. تقیزاده سپس دوهفتهنامه «گنجینه فنون» را به کمک همفکران خود منتشر کرد. اما این نشریه نیز پس از یک سال و نیم انتشار به دلیل شیوع وبا در ایران و عزیمت تقیزاده به خارج از کشور تعطیل شد.
تقیزاده به ترکیه عثمانی، لبنان، سوریه، مصر و منطقه قفقاز رفت و با نویسندگان و محافل فرهنگی این کشورها و همچنین با نویسندگان نشریات فارسی زبان به گفتوگو و تبادل نظر پرداخت. او در کشاکش جنبش مشروطه به تبریز بازگشت و در صف آزادیخواهان تبریز قرار گرفت. پس از پیروزی جنبش مشروطه و افتتاح اولین مجلس شورای ملی به نمایندگی از سوی تجار تبریز انتخاب شد و در فرصت کوتاهی توانست رهبری جناح اقلیت روشنفکر و تجددخواه مجلس را برعهده بگیرد. او از پیمان منعقده میان روسیه و انگلستان برای تقسیم ایران در ۱۲۸۶ (موسوم به قرارداد ۱۹۰۷) دفاع کرد. در تدوین متمم قانون اساسی ایران نیز نقش داشت و با مداخله روحانیون در مجلس برای نظارت و انطباق قوانین با موازین شرعی مخالفت کرد. او در تیرماه ۱۲۸۷ پس از به توپ بستن مجلس توسط نظامیان روس از بیم جان خود به سفارت انگلستان پناهنده شد و از آنجا با وساطت این سفارتخانه توانست از طریق بندر انزلی به باکو و تفلیس برود. او در این سفر به فرانسه و انگلستان نیز رفت و در لندن از حمایت ادوارد براون ـ مستشرق انگلیسی ـ برخوردار شد. براون و تقیزاده و جمعی از نمایندگان مجلس انگلستان با تشکیل «کمیته ایران» تلاش کردند تا سیاستهای بریتانیا در قبال جنبش مشروطه را هدفمند سازند. تقیزاده با عضویت در تشکیلات فراماسونری و با توجه به نفوذ گسترده آن در میان «منورالفکر»های ایرانی در خارج و داخل کشور و خصوصاً در میان طیفی از مشروطهخواهان، توانست نقش خود را در جنبش مشروطه ایفا کند.
تقیزاده در اواسط ۱۲۸۷ شمسی در پی تشدید قیام مردم بر ضد محمدعلی شاه مخفیانه به تبریز بازگشت. در آن زمان مشروطه خواهان تبریز حول شخصیتهایی چون ستارخان و باقرخان گردآمده بودند و تقیزاده تنها مورد توجه اقلیتی از روشنفکران جنبش مشروطه قرار گرفت.
پس از فتح تهران و خلع محمدعلی شاه در ۱۲۸۸ شمسی تقیزاده از سوی چهرههایی چون عضدالملک (نایبالسلطنه)، محمد ولی خان تنکابنی، سردار اسعد بختیاری به تهران دعوت شد تا در کمیتهای که هدفش اداره موقت کشور و فرونشاندن خشم و تندروی مشروطهخواهان بود، فعالیت کند. در همین سال تقیزاده در انتخابات دوره دوم مجلس شورای ملی به نمایندگی از مردم تبریز به مجلس راه یافت. در این دوره اختلاف میان دو جناح موسوم به اعتدالیون و انقلابیون، نمایندگان را به صفبندیهای خصومتآمیز سوق داد.
بحثهای مربوط به اصلاحات ارضی، اعطای املاک زراعی به کشاورزان و همچنین دخالت یا عدم دخالت دین در سیاست، نمایندگان مجلس را رودرروی یکدیگر قرار داد. دستگیری و اعدام آیتالله شیخ فضلالله نوری پرچمدار مشروعیت نهضت مشروطه در مرداد ۱۲۸۸ و همچنین ترور آیتالله سید عبدالله بهبهانی مقتدرترین رهبر جنبش مشروطه و رهبر جناح مخالف تقیزاده در تیر ۱۲۸۹ نتیجه این رویارویی بود. از آنجا که تقیزاده در کنار حسینقلیخان نواب، حسن وثوقالدوله، ابراهیم حکیمالملک، محمد ولی خان تنکابنی، سردار اسعد بختیاری و چند نفر دیگر از جمله افرادی بود که در صدور حکم اعدام شیخ فضلالله نوری دخالت داشتند و از سوی دیگر وی از مخالفان روحانیونی چون بهبهانی در مجلس بود، قتل بهبهانی فرصتی مناسب برای مخالفان تقی زاده فراهم آورد.
آنان در جریان قتل بهبهانی که توسط رجب سرابی، حیدر اردبیلی، حیدرعمو اوغلی و دو تروریست دیگر کشته شد، تقیزاده را به برنامهریزی این ترور متهم کردند. اینچنین بود که اصناف مختلف در جلوی مجلس گرد آمده و مجازات تقیزاده را میخواستند و حتی چند نفر از مجاهدان اعتدالی درصدد کشتن او بر آمدند. مجاهدین اعتدالی علی محمدخان، خواهر زاده تقیزاده را کشتند و فشار بر مجلس برای برخورد با تقیزاده را افزودند. تا آنجا که مجلس ابتدا تقیزاده را ۳ ماه به مرخصی اجباری فرستاد اما بعد از افزایش فشارها اعتبارنامه وی را نیز ملغی کرد.
پس از این حوادث بود که تقیزاده به دشمنی با روحانیت متهم شد و در تاریخ ۱ مرداد ۱۲۸۹ مرحوم آخوند خراسانی و عدهای از علمای نجف از جمله شیخ عبدالله مازندرانی به «فساد مسلک سیاسی تقیزاده و عدم شایستگی او در مجلس و لزوم خروج او از ایران» فتوا دادند. پس از صدور حکم فساد رای سیاسی تقیزاده، و مغایرت او با احکام مقدسه اسلام، معروف شد که تقیزاده از سوی مرجعیت اسلام تکفیر شده است، چرا که عدهای در ایران گمان بردند فاسد و مفسد دانستن تقیزاده یعنی کافر بودن او. اما آخوند خراسانی جایی گفته بود «تقیزاده کافر نیست. فسق سیاسی دارد و باید طرد شود.»
همزمان با اعلام تکفیر تقیزاده، عدهای از دوستان و طرفداران او شروع به نامهپراکنی و ایجاد جوی مصنوعی کردند. در پی ایجاد چنین جوی، که شائبه تکفیر یک مخالف سیاسی را القا میکرد، آخوند خراسانی، تلگرافی در پاسخ همه این نامهها به آیتالله انگجی که یکی از وزنههای بزرگ روحانیت آذربایجان بود، صادر کرد. متن تلگراف چنین است:
«از قصر شیرین به تبریز
۵ شوال ۱۳۲۸
جناب مستطاب شریعتمدار کهفالانام ثقةالاسلام آقای حاج میرزا ابوالحسن انگجی، دام تاییده
در خصوص حکمی که از - سوی - این خادمان شرع انور درباره آقا سید حسن تقیزاده صادر شده بود، مکاتیب و سؤالاتی از تبریز رسیده، لازم است جناب مستطاب عالی به عموم علماء و قاطبه مسلمین اعلام فرمائید حکم مزبور تکفیر نبوده و نسبت تکفیر بیاصل است، فقط حکم به عدم جواز مداخله در امور نوعیه مملکت و عدم لیاقت عضویت مجلس محترم ملی و لزوم خروجش بوده، لا غیر. البته زاید بر مدلول حکم اثری مترتب نشود.»
در پی این تحولات تقیزاده رهسپار تبریز شد تا بحران فرونشیند اما خشم افکار عمومی نسبت به وی سبب خروج او از کشور و عزیمتش به استانبول شد. تقیزاده طی یک سال و نیم اقامت در این شهر با محافل تجددخواه و روشنفکر، معاشر بود. او با مورگان شوستر مستشار امریکایی که برای ورود به ایران و تصدی امور مالی کشور آماده سفر به تهران میشد، ملاقات کرد. سفری هم به پاریس و لندن داشت و طی ۶ ماه اقامت خود در انگلستان با ادوارد براون و چهرههای دخیل در مسایل ایران دیدار و گفتوگو کرد.
به هنگام اولتیماتوم روسیه به دولت ایران برای اخراج مورگان شوستر در آذر ۱۲۹۰ که موجی از خشم و نفرت مردم و علما را به همراه آورد، تقیزاده از اروپا طی نامهای ضمن حمایت از روسیه از دولت و مجلس خواست اولتیماتوم را پذیرفته و از روسیه عذرخواهی کنند. وی در همین سفر بود که در جریان انتخابات دوره سوم مجلس شورای ملی غیاباً به نمایندگی مجلس انتخاب شد! اما به ایران بازنگشت و در اردیبهشت ۱۲۹۲ در آستانه وقوع جنگ جهانی اول رهسپار امریکا شد.
با شروع جنگ جهانی اول دوره تازهای در زندگی تقیزاده آغاز شد. دولت آلمان که قصد داشت سیاستهای انگلیس و روسیه را خنثی کند و نقشههای خود را در همه جبههها از جمله در خاورمیانه و ایران به اجرا درآورد، برقراری تماس با همه سیاسیون مطرح در عرصه تحولات سیاسی ایران را آغاز کرد. ظاهراً از نظر دولت آلمان تقیزاده از عناصر مؤثر در اجرای این سیاست بود و با وی از طریق واسطهای تماس حاصل شد و تقیزاده در ۱۰ دی ۱۲۹۳ همزمان با نخستین سال جنگ جهانی اول، از امریکا خارج و با یک کشتی هلندی رهسپار برلین شد. او در آلمان توانست جمعی از ایرانیان ملیگرا را به دور خود جمع کند و نشریه «کاوه» را انتشار دهد و «کمیته ملیون ایرانی» که هدفش بسیج نیروهای سیاسی به کمک آلمان و آزاد کردن ایران از اشغال روسیه بود، تشکیل دهد. اولین شماره نشریه «کاوه» به مدیریت تقیزاده در سوم بهمن ۱۲۹۴ در برلین منتشر شد و از ۱۵ شهریور سال بعد به صورت روزانه ـ روزنامه ـ درآمد. تقیزاده در سالهای جنگ اول جهانی به روزنامهنگاری، سازماندهی نیروها، تماس با اشخاص با نفوذ سیاسی پرداخت و سفرهایی به اروپا انجام داد. او حتی در مجلس چهارم نیز که در تیر ۱۳۰۰ افتتاح شد و در انتخابات آن به طور غیابی گزینش شده بود، شرکت نکرد.
در بهمن ۱۳۰۰ به دستور قوامالسلطنه نخستوزیر وقت هیأتی از ایران برای انجام مذاکرات دوستانه و انعقاد قراردادهای سیاسی و بازرگانی با دولت شوروی به مسکو رفت. به درخواست قوام، تقیزاده از برلین رهسپار مسکو شد و ریاست این هیأت را بر عهده گرفت. در پایان این مأموریت، تقیزاده مجدداً رهسپار برلین شد. او در این شهر با یک آلمانی ازدواج کرد.
رویدادهایی مانند تثبیت اقتدار رضاخان، محو شدن سلسله قاجار و سپس انتخاب غیابی مجدد تقیزاده برای ورود به پنجمین دوره مجلس شورای ملی، عواملی بودند که باعث شد وی به سفر ۱۴ ساله خود در اروپا و امریکا و از جمله به اقامت ۹ ساله خود در آلمان خاتمه دهد و در تابستان ۱۳۰۳ به تهران بازگردد. تقیزاده پس از حدود یک دهه دوری از کشور با فضای سیاسی تازهای در ایران روبرو شد. در مجلس پنجم اعضای حزب جدیدالتأسیسی که عمدتاً جوانان تحصیلکرده در غرب و طرفدار اندیشههای غربی بودند و از مشی جدایی دین از سیاست تبعیت میکردند، به تقیزاده نزدیک شدند. این در حالی بود که این حزب از حمایت رضاخان نیز برخوردار بود. رضاخان حتی یکبار به منزل تقیزاده رفت و در زمینه تغییر سلطنت از قاجاریه به پهلوی در کشور و نیز «اصلاحات و توسعه» با وی مشورت کرد.
تقیزاده در عصر رضا شاه پهلوی به مناصب مهمی چون استانداری، وزیر مختاری، سفارت و وزارت رسید. در برنامههایی که رضاشاه از آن به عنوان «اصلاحات و توسعه» یاد میکرد، همکار نزدیک او بود. وی در دی ۱۳۰۷ به توصیه تیمورتاش وزیر دربار رضاخان، والی خراسان شد، در تیر ۱۳۰۸ به عنوان وزیر مختار ایران عازم لندن شد و در فروردین ۱۳۰۹ به عنوان وزیر طرق و شوارع ـ وزیر راه ـ به کابینه مخبرالسلطنه هدایت راه یافت. در مرداد همان سال با حفظ سمت وزیر مالیه شد. او در همین سمت بود که در ۱۳۱۲ قرارداد دارسی را با شرایطی خلاف منافع کشور تجدید کرد و موجی از لعن افکار عمومی را تا پایان به جان خرید. تقیزاده تصمیم این قرارداد را به عهده رضاشاه دانسته و خود را «آلت فعل» او تلقی کرده است، ولی طیف وسیعی از نمایندگان مجلس او را «عامد و عامل» خواندند.
تقیزاده پس از انعقاد قرارداد تجدید دارسی از وزارت برکنار شد و در دی همان سال به عنوان وزیر مختار رهسپار فرانسه شد و بار دیگر از ایران دور شد. اما این سمت دوامی نداشت و به دلیل ناتوانی در جلوگیری از نشر مطالب انتقادی علیه رضاشاه در مطبوعات فرانسه، در مرداد ۱۳۱۴ برکنار شد. او رهسپار برلین شد و یک سال در این شهر ماند. سپس به کمک حسین علاء سفیر ایران در لندن و «سر دنیس راس» رئیس مؤسسه مطالعات شرقی در لندن توانست به عنوان مدرس زبان فارسی و تاریخ ایران به تدریس در دانشگاه بپردازد. او تا پایان سلطنت رضاخان به تهران بازنگشت و به مدت ۶ سال در دانشگاههای انگلیس به تدریس مشغول بود.
جنگ جهانی دوم، سقوط رضاشاه، اشغال ایران، تغییر فضای سیاسی کشور، تشکیل کابینه فروغی و بر سر کار آمدن دوستان تقیزاده، دوباره او را به دنیای سیاست بازگرداند. تقیزاده در آبان ۱۳۲۰ وزیر مختار ایران در فرانسه و چندی بعد سفیر کبیر در آن کشور شد. او در سالهای نیمه اول دهه ۱۳۲۰ در دفاع از مواضع حکومت محمدرضا پهلوی در سازمانهای بینالمللی فعال بود. در رویارویی با حوادث آذربایجان و دفاع از شکوائیههای حکومت شاه از روسیه در شورای امنیت سازمان ملل، تلاشهای فراوانی کرد. او در ۱۳۲۳ سفیر کبیر ایران در انگلستان شد و در ۱۳۲۶ به عنوان نماینده مردم تبریز به مجلس پانزدهم راه یافت. تقیزاده در مهر این سال وارد تهران شد و در مجلس به خاطر حمایت از تمدید قرارداد نفت به خیانت و عاملیت انگلیس و تبانی به زیان کشور متهم شد. او در مجلس پانزدهم منزوی بود. در ۱۳۲۸ در اولین انتخابات مجلس سنا به عنوان یکی از سناتورهای تهران انتخاب شد و تا ۱۳۴۶ در این سمت باقی ماند. او ۶ سال از این مدت از جمله دوره بحرانی ملی شدن صنعت نفت را رئیس سنا و از مخالفان ملی شدن صنعت نفت بود.
تقیزاده سال ۱۳۴۶ در پی افشا شدن اسامی و اسرار فراماسونهای ایرانی که نشان میداد وی از سالها قبل عضو لژهای ایران و ایرانیان بوده است، به بهانه کهولت سن، فعالیت سیاسی را کنار گذاشت و خانهنشین شد. وی در سالهای پایانی عمر خود فلج و ویلچرنشین شد و سرانجام در ۸ بهمن ۱۳۴۸ در سن ۹۲ سالگی درگذشت.
منابع:
دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرهالمعارف اسلامی
رهبران مشروطه، ابراهیم صفایی، انتشارات جاویدان
مشاهیر سیاسی قرن بیستم، احمد ساجدی، انتشارات محراب قلم
اوراق تازه یاب مشروطیت و نقش تقیزاده، ایرج افشار، انتشارات جاویدان
ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی
زندگینامه سیاسی سید حسن تقیزاده، موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی