18 آبان  |  عامل ترور هژیر اعدام شد

تاریخ ایرانی: در سحرگاه روز ۱۸ آبان ۱۳۲۸ حکم اعدام سیدحسین امامی از اعضای جمعیت فدائیان اسلام و عامل ترور عبدالحسین هژیر، وزیر وقت دربار به اجرا درآمد.

 

ترور هژیر از جمله رویدادهای مهم و تاثیرگذار تاریخ معاصر است که علاوه بر حذف وزیر دربار پهلوی که به تجدید انتخابات مجلس شورای ملی انجامید، عنوان اولین شهید فدائیان اسلام را برای سیدحسین امامی به ارمغان آورد. سیدحسین امامی که در آن زمان ۲۵ سال بیشتر نداشت با ترور عبدالحسین هژیر نام خود را در تاریخ معاصر ایران به ثبت رساند.

 

امامی قبل از حضور نواب در ایران، به حلقه مبارزان با کسروی پیوسته بود، اما با اظهار ارادت ظاهری به او در حلقه حامیانش نفوذ کرد تا از این طریق بتواند اخبار درون گروهی آنان را به دوستان خود برساند. پس از نافرجام ماندن ترور اول کسروی، امامی پیشنهاد داد تا گروه فدائیان اسلام تشکیل شود و مبارزه علیه کسروی و همفکرانش به شکل سازماندهی شده دربیاید. همه این پیشنهاد را پذیرفتند و سیدمجتبی نواب صفوی را به عنوان رهبر خود انتخاب کردند. پس از چندی در اثر فشار مردم و شکایت آنان به دادگستری، دولت وقت، دستور محاکمه کسروی را به دستگاه قضایی داد. نتیجه دادرسی، پیشاپیش معلوم بود و بسیاری این محاکمه را نمایشی می‌دانستند. اینچنین بود که سیدحسین امامی به همراهی علی محمد امامی، رضا الماسیان، مظفریان و فدایی به کاخ دادگستری رفته و در روزی که قرار بود کسروی به اتهام اهانت به اسلام محاکمه شود، او، محافظ و منشی‌اش را به رگبار گلوله بستند. در پی دستگیری امامی، بسیاری از علما و روحانیون خواستار آزادی عاملان مرگ کسروی شدند و این اعتراضات سرانجام پس از سه ماه به آزادی امامی منجر شد. آزادی‌ای که کوتاه ‌زمانی بعد به انجام تروری دیگر توسط وی منجر شد.

 

عبدالحسین هژیر فرزند یکی از کارمندان مشروطه‌خواه دربار مظفرالدین شاه بود که به واسطه انفجار ترقه در کودکی یک چشم خود را از دست داد اما با جدیت مراحل تحصیل را در رشته علوم سیاسی پشت سر گذاشت. وی در دربار پهلوی جزو معتمدان بود و روابط حسنه‌ای با دربار داشت. حضور در عرصه مطبوعات و روزنامه‌نگاری، خدمت در وزارت راه و دارایی و پست‌هایی چون وزیر مشاور، وزیر راه، وزیر کشور و وزیر دربار از جمله مناصب و فعالیت‌هایی بود که وی در طول دوران حیات خود به آن اشتغال داشت.

 

روابط صمیمی و متقابل دربار و هژیر سبب شد که هژیر از سوی نمایندگان مجلس پانزدهم به عنوان نخست‌وزیر انتخاب شود اما نخست‌وزیری هژیر با مخالفت شدید آیت‌الله کاشانی و فدائیان اسلام روبه‌رو شد. کاشانی، در مخالفت با هژیر، اعلامیه تندی منتشر کرد و بازاریان نیز، به رهبری نواب صفوی، تظاهراتی در برابر ساختمان مجلس به راه انداختند.

 

در اواخر دوره نخست‌وزیری او روزی جمعیت از منزل آیت‌الله کاشانی با پای پیاده به سوی مجلس حرکت کردند تا اعتراض خود را عنوان کنند. وقتی جمعیت به مجلس رسید شخصی بنام سیدهاشم حسینی در حالی که قرآن در دست داشت جلو مجلس گفت: آمده‌ایم تا مخالفت خود را نسبت به هژیر اعلام کنیم چون او لیاقت حکومت بر مسلمین را ندارد.

 

نیروهای رژیم برای جلوگیری از مخالفت مردم با تجمع‌کنندگان درگیر شدند و به سمت آن‌ها تیراندازی کردند که در جریان آن فردی به نام خاقانی از ناحیه پا مصدوم شد و او را به بیمارستان منتقل کردند اما مداوای او نتیجه‌بخش نبود و بعد از گذشت یک ماه درگذشت. مخالفت‌ها با دولت هژیر در داخل و خارج مجلس به تدریج چنان شد که او در بن‌بست قرار گرفت و ناچار، پس از چهار ماه از سمت خود کناره‌گیری کرد.

 

هژیر پس از واقعه ترور نافرجام شاه در بهمن ۱۳۲۷ به عضویت مجلس مؤسسانی درآمد که اختیارات شاه را افزایش داد. در تیر ۱۳۲۸، وزیر دربار شد. در جریان تحصن دکتر مصدق و یارانش، در اعتراض به شیوه برگزاری انتخابات مجلس شانزدهم که به تشکیل جبهه ملی انجامید، هژیر از سوی شاه مامور مذاکره با تحصن‌کنندگان بود. دخالت دربار و نظامیان در این انتخابات به حدی بود که گمان می‌رفت مجلسی کاملا مطیع شاه تشکیل خواهد شد. هژیر نیز به عنوان وزیر دربار، در فرآیند تقلب در انتخابات نقش مهمی داشت.

 

در جریان انتخابات، به دنبال انتقال صندوق‌ها به عمارت فرهنگستان (دانشکده معقول و منقول) در رده‌بندی حائزین بالا‌ترین آرا در میان نمایندگان تهران رفته رفته تغییرات محسوس به وجود آمد. کاندیداهای جبهه ملی که قبل از حرکت صندوق‌ها، جزو ۸ نفر اول بودند جای خود را به «وکلای دولتی» دادند. بنابراین فدائیان اسلام تنها راه چاره را در ترور هژیر دیدند و این وظیفه برعهده سیدحسین امامی گذارده شد. در روز سوم محرم برابر با ۱۳ آبان ۱۳۲۸ مراسمی عزاداری از سوی دربار در مسجد سپهسالار برگزار شد و در جریان آن هژیر مورد سوءقصد قرار گرفت.

 

روزنامه اطلاعات فردای آن روز در خبری ذیل عنوان «ترور هنگام عزاداری در مسجد سپهسالار» نوشت: «دیروز آخرین روز اقامه عزاداری در مسجد سپهسالار بود. در خلال روضه، ساعات آخری که مجلس روضه پایان می‌یافت دستجات سینه‌زن از نقاط مختلف شهر وارد مسجد سپهسالار شده، داخل شبستان که محل روضه بود می‌شدند و از در دیگر خارج می‌گردیدند. دیروز بیست دقیقه پیش از ساعت ۴ بعدازظهر همین که واعظ و روضه‌خوان خطابه خود را پایان می‌داد اولین دسته محلی داخل شبستان شد و ناچار وعظ و خطابه متوقف گردید و دستجات شروع به عزاداری و سینه‌زنی نموده با علامت‌های خود که پیشاپیش و خارج صحن مسجد سپهسالار و غرفه‌ها و خیابان بزرگ جلوی مسجد جمع شده بودند. تا یک ربع بعد از ساعت چهار جریان عادی بوده است. اما در همین موقع بر اثر عبور دستجات ازدحام و جنجال بیشتر شده و هوای داخل مسجد هم پر از گرد و غبار بود و روشنایی هم خیلی ضعیف بود. ناگهان در گوشه‌ای از مسجد‌‌ همان سمتی که آقای هژیر قرار داشتند صدایی شنیده شد ولی نظم مجلس در‌‌ همان گوشه بر هم نخورد زیرا تصور می‌شد صدای ترکیدن لامپ برق بوده است اما متاسفانه این صدای شلیک تیری بود که به سمت قلب هژیر خالی شد و تیرهای دیگری در لوله گیر کرد. امامی که به دست او کسروی روز روشن در دادگاه دادگستری به قتل رسید دیروز نیز مرتکب این ترور فجیع گردید. از جنجال و ازدحام و تاریکی و گرد و غبار استفاده نمود و به طرف هژیر حمله کرد و اولین تیر او کمی پایین قلب اصابت نمود و از زیر دنده و کنار ریه گذشت و از سمت دیگر خارج شد.»

 

پس از آنکه امامی ماموریت خود را انجام داد، دوستانش قصد داشتند وی را از صحنه خارج کنند اما با دخالت برخی افراد حاضر در صحنه، به دست ماموران گرفتار شد. از سوی دیگر عبدالحسین هژیر که بر اثر اصابت سه گلوله به شدت مجروح شده بود را بلافاصله از آنجا به مریضخانه بانک ملی انتقال دادند اما تلاش‌ها ناکام ماند و هژیر پس از ۲۴ ساعت جان سپرد. بعد از دستگیری امامی وی بلافاصله به عمل خود اعتراف کرده و در بازجویی‌ها تاکید کرد که ادامه حیات هژیر را برای وطن زیان‌آور می‌دانسته و به همین دلیل وی را به قتل رسانده است.

 

دادگاه نظامی، روز ۱۴ آبان، سیدحسین امامی را به جرم اقدام مسلحانه و ترور وزیر دربار به اعدام محکوم کرد. امامی درخواست تجدیدنظر نکرد و سرانجام در ساعت ۲ بامداد روز ۱۸ آبان در میدان سپه تهران به دار آویخته شد. نواب صفوی پس از اعدام امامی در رثای او گفت: «امامی! ‌ای شهید عزیز ما! ای جگر گوشهٔ زهرا! ‌ای قربانی راه خدا! آسوده بیارام و در باغ رضوان خدا، قدم به آسایش بزن...آری! امامی عزیز، اگر نبود دیگر وظایف ما، همچون تو کلام زیبای خدا را بر فراز چوبهٔ دار تلاوت و همچون تو، آخرین نفس خود را با کلمه دلنشین زنده‌باد اسلام فریاد می‌کردیم!»

 

یک روز پس از اعدام امامی، محمد ساعد نخست‌وزیر وقت، با ابطال انتخابات تهران دستور تجدید آن را صادر کرد و به این ترتیب در انتخابات مجدد افرادی چون مصدق، حائری‌زاده، حسین مکی، نریمان و شایگان از نیروهای ملی و مذهبی که مورد حمایت آیت‌الله کاشانی هم قرار گرفته بودند، توانستند به نمایندگی از مردم تهران وارد مجلس شوند و فراکسیون جبهه ملی در مجلس شانزدهم را تشکیل دهند.

صفحه نخست | پرونده‌ها | پرونده‌های ویژه | گزارش‌های ویژه | تاریخ مصور | از دیگر رسانه‌ها | پاورقی | روزنگار | تاریخ جهان | کاغذ اخبار | دفتر مقالات | گزیده‌های تاریخی | تاریخ شفاهی | کتابخانه
© 2010-2011, Iranian History. All right reserved.
The Site is best viewed at a screen resolution 1200*800, optimized for mozilla firefox.
Design By ACACO.