تاریخ ایرانی: در روز ۱۸ آذرماه ۱۳۷۶، هشتمین اجلاس سران کشورهای عضو سازمان کنفرانس اسلامی در تهران گشایش یافت.
تمرکز بیش از یک میلیارد مسلمان در کشورهای عربی - اسلامی که عمدتا در منطقهای مابین سواحل آفریقای شمالی در اقیانوس اطلس تا شرق اندونزی قرار دارند، لزوم تشکیل این سازمان و بحث از صلاحیتها و ارکان آن را ضروری میساخت. اینچنین بود که کنفرانس اسلامی، در قامت اتحادیهای فراملی که برای ایجاد نزدیکی و تقویت اتحاد میان مسلمانان جهان فعالیت میکرد، به وجود آمد.
ایدۀ اولیه تشکیل این سازمان را میتوان در دهۀ ۱۹۵۰ جستجو کرد. زمانی که از یکسو رژیم پهلوی در ایران، درصدد تحکیم موقعیت خود در منطقه خاورمیانه به عنوان کمربند حفاظتی در برابر کمونیسم بود و از سوی دیگر سیاست عربستان سعودی در مقابله با تز وحدت عربی ناصریسم، فکر تشکیل چنین اتحادیهای را بیش از پیش گسترش میداد. اینها در کنار کاتالیزوری به نام اسراییل، ایده را به عمل رساند و کنفرانس اسلامی را به سازمانی متشکل تبدیل کرد. با این حال ریشههای شکلگیری این سازمان به سالها قبل بازمیگشت. پس از الغای خلافت عثمانی بود که رییس دانشگاه الازهر شیخ محمدحسین خضر برای تشکیل کنفرانسی اسلامی ـ متشکل از علمای اسلام ـ اقدام کرد و در بیتالمقدس در همان زمان، کنفرانسی به نام «کنفرانس عمومی اسلام» تشکیل و راجع به مسائل جهان اسلام مذاکراتی انجام شد. همچنین «جمعیت تقریب بین مذاهب اسلامی» در قاهره تشکیل شد که از جمله مؤسسین بیست و یک نفرۀ آن شیخ محمدتقی قمی از ایران و شیخ محمدحسین کاشفالغطاء، مجتهد شیعه از عراق بودند.
در ادامه این تحرکات، کنفرانس بینالمللی فرهنگ اسلام به دعوت پاکستان با ۱۳۰ نماینده از سی کشور در سال ۱۳۳۶ هجری شمسی افتتاح شد که مباحثی همچون فرهنگ اسلامی و خطر عقاید جدید در جامعه اسلامی و نظریات اسلام در باب اقتصاد و حکومت و صلح جهانی را مورد بحث قرار داد و کنفرانس اسلامی دیگری تشکیل شد که خواستار ایجاد همکاری سران کشورهای اسلامی در مبارزه با اسرائیل شد. به دنبال آن کنفرانس دیگری در سال ۱۳۴۳ هجری شمسی جهت بررسی مساله استعمار به وسیله تعداد زیادی از کشورهای اسلامی برگزار شد.
در نیمه اول دهه چهل شمسی به دستور ملک سعود پادشاه عربستان، کنفرانسهایی جهت تبلیغ اسلام و شرح اصول و تفسیر تعالیم آن و مبارزه با عقاید ضد اسلامی و جستجو برای راه حل مشکلات جهان اسلام برپا شد. این گردهماییها زمینهساز شکلگیری «رابطه العالم الاسلامی» شد که اعضای مؤسس آن را علمای کشورهای مختلف اسلامی تشکیل میدادند و مقرر شد که همه ساله چنین گردهماییهایی برگزار شود و مسائل مهم جهان اسلام در آنها مورد بحث و تبادل نظر قرار گیرد. در یکی از این تجمعات که با شرکت ۱۱۵ شخصیت و عالم از ۳۵ کشور اسلامی تشکیل شده بود، اعضا ضمن حمله به جامعه دولتهای عربی خواستار ایجاد جامعه دولتهای اسلامی شدند. در این اجلاس پیشنهاد آدم عثمان، رییسجمهوری سومالی مبنی بر لزوم تشکیل یک کنفرانس متشکل از کشورهای اسلامی طرح و به تصویب رسید و در قطعنامه نهایی خود مسئولیت پیگیری ایدۀ تشکیل کنفرانس سران اسلامی به عهده «رابطه العالم الاسلامی» و دبیرخانه آن قرار گرفت و از ملک فیصل خواسته شد که امر انعقاد کنفرانس سران را به عهده بگیرد.
هر چند زمینههای فوق بیشتر ناشی از تفکر علمای اسلامی مبنی بر بازگشت به اخوت اسلامی و همکاری بین ملتهای اسلامی بود اما بالطبع زمینهساز و یا تسهیلکننده و فراهم آورنده شرایط ذهنی حرکت سیاسی برای تشکیل کنفرانس اسلامی بین دولتهای اسلامی شد.
دولت ایران در سال ۱۳۳۵ شمسی پیشنهاد کرد کنفرانسی از کشورهای اسلامی و مخصوصاً خاورمیانه تشکیل شود که مورد استقبال کشورهای عضو پیمان بغداد قرار گرفت اما به دلیل عدم تمایل عربستان، این مساله نتوانست به صورت گستردهای منعکس شود.
در دهه ۱۳۴۰ شمسی که نهضت پانعربیسم با محوریت جمال عبدالناصر رییس دولت مصر گسترش یافت این تفکر بار دیگر در صحنه سیاسی مطرح شد. به دنبال پیشنهاد آدم عثمان رییسجمهور سومالی در سال ۱۳۴۳ مبنی بر تشکیل کنفرانس سران کشورهای اسلامی، ملک فیصل نیز در سال ۱۳۴۴ در کنفرانس عمومی اسلامی که در مکه برپا شده بود درخواست برپایی کنفرانس سران اسلامی را مطرح کرد. اما اولین قدمها جهت به عینیت درآوردن این تمایل در ملاقات بین شاه ایران و ملک فیصل در ۱۷ آذر ۱۳۴۴ در تهران برداشته شد و طرفین در اعلامیه نهایی خود، تمایل خود را برای فراخوانی جهت ایجاد کنفرانسی از سران کشورهای اسلامی که فرصتی را برای موضوعات مرتبط با جهان اسلام فراهم کند، مطرح ساختند.
طرح مساله در شرایط آن روز جهان اسلام و عرب بسیار جنجالبرانگیز بود چرا که جهان عرب به دو بلوک تقسیم شده بود؛ بلوکی مشتمل بر اردن، کویت، لیبی، مراکش و عربستان سعودی به عنوان جناح محافظهکار و بلوک دیگری شامل الجزایر، مصر، عراق، سوریه، یمن به عنوان انقلابیون افراطی در مقابل هم قرار داشتند.
جناح افراطی به رهبری ناصر در ۱۳۴۵ اقدام اخیر را توطئه امپریالیسم و ارتجاع جهت مقابله با وحدت عربی و فروپاشی ناسیونالیسم عربی دانست، وی در این باره چنین گفت: «در ۱۳۳۶ ابن سعود پس از مسافرتش به آمریکا از قاهره دیدن کرد، به محض ورود، ابن سعود ما را در جریان مذاکرات خود با آیزنهاور گذاشت و گفت که آیزنهاور از او خواسته است برای انعقاد کنفرانس اسلامی اقدام کند. ابن سعود خواست که ما نیز همراه او در این پیمان شرکت کنیم، در حال حاضر ما از دوران پیمان بغداد به دوران اتحاد اسلامی میرسیم.»
با این همه، ناصر کنفرانس اسلامی را زاییدۀ طرحهای آمریکایی میدانست و آن را چهره دیگر پیمان بغداد میشمرد. اما ملک فیصل پس از بازگشت به کشورش ضمن رد جواب ناصر چنین گفت: «خوشبختانه به عکس پارهای از زمامداران مغرض عرب، اکنون ملل عرب متوجه مضار کمونیسم و سوسیالیسم ادعایی اشخاص شده و به منویات بیغرضانه شاهنشاه آریامهر و اینجانب پی بردهاند.»
به طور کلی در رابطه با کنفرانس اسلامی، موافقین فیصل در صف موافقین کنفرانس و موافقین ناصر در صف مخالفین کنفرانس قرار داشتند. در مورد کشورهای مخالف، بعد از مصر باید از سوریه و الجزایر نام برد. در جهان عرب، کشورهایی همچون سودان و تونس طرفدار طرح بودند و بقیه یا مثل عراق از خود تردید نشان میدادند و یا اظهارنظر نمیکردند.
این مساله جنگ سردی را در تبلیغات طرفین ایجاد کرد. مطبوعات سعودی، ناصر را دستنشاندۀ کمونیسم و ضد اسلام معرفی کرد و جو داخلی مصر نیز کنفرانس اسلامی را طرحی جهت سلطه و نفوذ آمریکا بر جهان عرب و اسلام و شکستن ناسیونالیسم عربی تلقی کرد. در این رابطه شیخ الازهر مفتی مصر، کنفرانس را به عنوان کنفرانس آمریکایی محکوم کرد و در بیانیهای که در این رابطه انتشار داد، نوشت: «وقتی ستمکاران و ظالمان از مبارزه علنی و همه جانبه با اسلام، مأیوس شدند درصدد برآمدند تا ظاهر اسلام را پذیرفته و حتی برای آن دست به تبلیغ بزنند ولی در باطن همچنان بر کفر خویش مُصر بوده و در واقع کفر را با لباس اسلام به صحنه آورند.» او در این رابطه ضمن اشاره به ماجرای مسجد ضرار که توسط پیامبر خراب شد از ملل مسلمان جهان خواست تا با هوشیاری با سردمداران این پیمان برخورد کرده و سابقه آنان را کنکاش کرده و علل چنین پیمان و کنفرانسی را بررسی کنند تا به واقعیت این پیمان پی ببرند.
به دنبال این مسائل، تقسیمبندی جهان عرب به دو بلوک انقلابی و محافظهکار، به صورت روشن در حمایت از همکاری اسلامی در مقابل حمایت از ناسیونالیسم عربی عبدالناصر متجلی شد و در سالهای بعد نیز ادامه پیدا کرد. اما حوادث بعدی همچون جنگ اعراب و اسراییل در ۱۳۴۶ شمسی که ارتش اسراییل را با چهار ارتش مصر، سوریه، اردن، لبنان در جنگ ۶ روزه درگیر ساخت، سبب شد صهیونیستها صحرای سینا را از مصر، ارتفاعات جولان را از سوریه و کرانههای غربی و شرقی بیتالمقدس را از اردن به اشغال خود درآورند. این امر باعث استعفای عبدالناصر شد که طراح اصلی این جنگ بود و مساله انتقام از اسراییل بسیاری از تضادهای داخلی جهان عرب را تحتالشعاع قرار داد.
به آتش کشیدن بخشی از مسجدالاقصی قبلۀ اول مسلمانان توسط اسراییل حادثه دیگری بود که خشم مسلمانان جهان را برانگیخت و هیجان اسلامی را که میتوانست زمینهساز تقویت تفکر وحدت اسلامی در مبارزه با دشمنان باشد، به وجود آورد. روز ۳۰ مرداد ۱۳۴۸ بخشی از مسجدالاقصی در فلسطین اشغالی توسط افراد متعصب صهیونیست به آتش کشیده شد و خسارات قابل توجهی به آن وارد آمد. دولت اسراییل این حادثه را به یک جهانگرد یهودی افراطی و استرالیایی نسبت داد. دنیس مایکل روهان، جهانگرد استرالیایی سپس در یک حرکت نمایشی محاکمه شد و متعاقباً منابع خبری اسراییل اعلام کردند که نامبرده دچار بیماری روانی بوده و لذا آزاد شده است.
حادثه آتشسوزی در مسجد الاقصی یک سال پس تصرف بخش شرقی بیتالمقدس توسط اسراییل در جریان جنگ ۶ روزه صورت گرفت. صهیونیستها از زمان اشغال بخش شرقی بیتالمقدس اقدامات فراوانی برای تخریب مسجدالاقصی به انجام رسانده، از جمله به دفعات در قسمتهای زیرین مسجد دست به حفاری با هدف یافتن ابنیههای مقدس یهودیان که ادعا میشود در زیر مسجدالاقصی قرار دارد زده و ستونهای اصلی مسجد را این طریق سست کرده بودند.
این زمینهها باعث ایجاد شرایط مطلوب برای محقق شدن طرح ایجاد سازمان کنفرانس اسلامی شد، حتی عبدالناصر نیز بعد از این جریان و تقویت جو طرفدار وحدت اسلامی با تشکیل کنفرانس سران اسلامی مخالفتی نکرد. به دنبال این جریانات به دعوت شاه مراکش کنفرانس فوقالعادهای جهت بررسی خطرهایی که مقدسات اسلامی را تهدید میکند با شرکت ۲۴ کشور در مراکش تشکیل شد و موضعگیریهای متفاوتی را سبب شد. روزنامه الاهرام مصر، تشکیل این کنفرانس را فینفسه تحولی فوقالعاده ارزنده دانست، اما ناصر به بهانۀ بیماری در آن شرکت نکرد و رژیم انقلابی لیبی نیز در سطحی پایین در آن شرکت کرد. چهار کشور سوریه، عراق، یمن جنوبی و سودان نیز تصمیم به بایکوت آن گرفتند، موشه دایان وزیر دفاع اسراییل در موضعگیری در برابر این اجلاس گفت: «حتی اگر کنفرانس اسلامی اعلان جهاد بدهد وی تصور نمیکند که تشکیل این کنفرانس منجر به جنگ جدیدی بین اعراب و اسراییل بشود.»
جنگ اعراب و اسراییل و شکست اعراب و عدم کارآیی اتحادیه عرب که منجر به ضعیف شدن جناح ناصر شد و اشغال بیتالمقدس و حریق مسجدالاقصی عواملی بودند که زمینههای تشکیل کنفرانس سران کشورهای اسلامی را فراهم ساختند. منشور سازمان کنفرانس اسلامی طبق ماده ۱۰۲ منشور سازمان ملل در تاریخ اول فوریه ۱۹۷۴ در ۱۴ مورد به ثبت رسید. این سازمان در مجموع ۵۷ عضو دارد که از لحاظ جغرافیایی به سه گروه آسیایی و آفریقایی و عرب تقسیم میشوند. کشورهای آسیایی شامل ۱۲ کشور جمهوری آذربایجان، افغانستان، اندونزی، ایران، برونئی، بنگلادش، پاکستان، تاجیکستان، ترکمنستان، قرقیزستان، ترکیه و مالزی، کشورهای آفریقایی شامل ۱۷ کشور اوگاندا، بورکینافاسو، توگو، چاد، تانزانیا، سنگال، سیرالئون، کامرون، کومور، گابن، گامبیا، گینۀ بیسائو، مالدیو، مالی، موریتانی، موزامبیک، نیجر و نیجریه، گروه کشورهای عربی شامل ۲۱ کشور اردن، الجزایر، امارات متحده عربی، بحرین، تونس، جیبوتی، سودان، سوریه، سومالی، عراق، عربستان سعودی، عمان، دولت فلسطین، قطر، کویت، لبنان، لیبی، مراکش، مصر، موریتانی و یمن از جمله اعضای سازمان کنفرانس اسلامی هستند.
علاوه بر اینها کشور آلبانی تنها کشور اروپایی است که در سال ۱۹۹۳ به سازمان کنفرانس اسلامی ملحق شده است. کشور سورینام هم از قارۀ آمریکا در سال ۱۹۹۶ به سازمان کنفرانس اسلامی پیوست. ساختار این سازمان نسبت به سازمانهای دیگر ساده است و رکن عالی آن، پادشاهان و رؤسای کشورها و سران دولتهاست که هر سه سال یک بار در پایتخت یکی از کشورهای عضو سازمان برگزار میشود. علاوه بر اجلاس کشورهای اسلامی، یک اجلاس دیگر توسط وزرای خارجه کشورهای اسلامی هر سال یک بار و در صورت لزوم چند بار تشکیل میگردد.
یکی از ارکان این سازمان دبیرخانه آن است که مسئولیت پیگیری و اجرای تصمیمات متخذه در کنفرانس سران و اجلاس وزرای خارجه را برعهده دارد. دبیرکل این سازمان، به عنوان رییس دبیرخانه با اکثریت آراء و به مدت ۴ سال انتخاب میشود. مقر دبیرخانه بر اساس منشور کنفرانس اسلامی، شهر بیتالمقدس است و تا زمان رفع اشغال آن توسط اسرائیل، جدّه به طور موقت مقر دبیرخانه است.
در اجلاس پنجم سران کنفرانس اسلامی در کویت ۱۹۸۷، با تصویب قطعنامهای، دادگاه بینالمللی عدل اسلامی نیز یکی از ارکان این سازمان اعلام شد که مقر آن در کویت و متشکل از ۷ قاضی برای مدت ۴ سال است که حوزۀ اقتدار آن در مورد مسائلی است که دولتهای عضو متفقاً به دادگاه احاله داده باشند و مسائلی که در معاهدات لازم الأجرا مطرح میشود و تفسیر معاهدات دو یا چند جانبه و تحقیق در هر موضوعی از موضوعات حقوق بینالملل و تحقیق در مورد واقعهای که موجب تزلزل در تعهدات بینالمللی است؛ اگرچه عملاً این نهاد رسمیت نیافته است.
برای پیگیری و اجرای مصوبات اجلاسیههای سازمان، کمیتههای تخصصی تشکیل میشوند که به دو گروه کمیتههای دائمی و کمیتههای موقت تقسیم میشوند، مثل کمیتههای همکاری اطلاعاتی و فرهنگی و کمیته همکاریهای تجاری و اقتصادی و کمیته همکاریهای علمی و تکنولوژیک و کمیتههای موقت نیز که به تناسب ضرورت و نیاز جهان اسلام تأسیس میشوند مثل کمیته اسلامی صلح و کمیته ویژه افغانستان. البته این سازمان دارای ارگانهای فرعی هم هست که دولتهای عضو سازمان، عضو این ارگانها نیز هستند مثل مجمع فقه اسلامی و بانک توسعه اسلامی و مرکز اسلامی توسعه تجارت.
هشتمین اجلاس سران کشورهای عضو سازمان کنفرانس اسلامی اولین دورهای بود که از زمان تاسیس قرار بود در ایران برگزار شود. مقدمات برگزاری این اجلاس از زمان ریاستجمهوری اکبر هاشمی رفسنجانی با کلنگ خوردن محل برگزاری این مراسم آغاز شد. سیدمحمد صادق خرازی به عنوان نماینده ویژه رئیسجمهور و رئیس ستاد برگزاری اجلاس سران انتخاب شد. این اجلاس اما سرانجام بعد از چند سال با ورود سران و نمایندگان عالیرتبۀ بیش از ۵۰ کشور اسلامی به تهران، صبح روز ۱۸ آذرماه ۱۳۷۶، با سخنان آیتالله خامنهای مقام رهبری افتتاح و در سالن اجلاس سران به ریاست سیدمحمد خاتمی رییسجمهوری وقت آغاز به کار کرد. روزنامه جمهوری اسلامی در شماره همان روز با اشاره به افتتاح این اجلاس نوشت: «از اوایل بامداد دیروز تا نیمه شب گذشته سران و نمایندگان کشورهای اسلامی با ورود به فرودگاه مهرآباد مورد استقبال رییس جمهور و همچنین معاون اول رییس جمهور و وزیر امور خارجه کشورمان قرار گرفتند. تا آخرین ساعات شب گذشته تعداد ۲۵ رییسجمهور، ۲ امیر، ۲ ولیعهد و ۱۰ نخستوزیر و معاون رییسجمهور وارد تهران شدهاند. همچنین دبیرکل سازمان ملل متحد، دبیرکل اتحادیه عرب، دبیرکل فائو، دبیرکل اکو و چند شخصیت بینالمللی دیگر برای شرکت در هشتمین اجلاس سران کنفرانس اسلامی وارد تهران شدهاند.» به نوشتۀ این روزنامه بیش از ۱۲۰ خبرنگار، عکاس و فیلمبردار رسانههای داخلی و خارجی کار پوشش خبری و تصویری این رویداد بزرگ را عهدهدار بودند.
همزمان محمدجواد ظریف سخنگوی اجلاس تهران تاکید کرد در این نشست سران کشورهای اسلامی علاوه بر پرداختن به مسائل مهم جهان اسلام چون فلسطین و بوسنی پیرامون ارتقای نقش کشورهای اسلامی، اعتمادسازی بین کشورهای مذکور و حفظ امنیت این کشورها گفتوگو خواهند کرد. وی حفاظت از حقوق اقلیتها، توسعۀ متوازن در کشورهای اسلامی و همکاری فیمابین و توسعه فرهنگی در جهان اسلام را از دیگر مسائل مورد بحث در این اجلاس اعلام کرد.
سخنران افتتاحیه هشتمین اجلاس کنفرانس اسلامی، مقام معظم رهبری بود. آیتالله خامنهای در سخنان خود با تاکید بر اینکه «ایمان، مجاهدت و پرهیز از تفرقه تنها شروط تحقق اعتلای علمی و عزت سیاسی مسلمانان است»، افزود: «سازمان کنفرانس اسلامی میتواند مظهر اتحاد حقیقی کشورهای مسلمان در مسائل و منافع مشترک آنان باشد، این کنفرانس باید قطعنامههای خود را تا اجرای کامل پیگیری کند تا این اجلاسها برای ملتهای ما دستاوردی داشته باشد.»
رهبر انقلاب در بخش دیگری از سخنان خود با اشاره به اینکه «مخالفت ما با آنچه بدان گفتوگوی صلح خاورمیانه میگویند به دلیل ناعادلانه بودن، استکباری بودن و تحقیرآمیز بودن و بالاخره غیرمنطقی بودن آن است»، افزود: «حضور دشمنی مانند حکومت صهیونیستی در قلب قلمرو اسلامی، شاید میتوانست ما را به یکدیگر نزدیکتر سازد، ولی دستهای مرموز استکبار این خطر را هم از برابر خود برداشت و با ما کاری کرد که ما اینک از یکدیگر بیشتر میترسیم تا از دشمن!»
آیتالله خامنهای با طرح این پرسش که «آیا وقت آن نرسیده که جبهه متحد کشورهای اسلامی را در برابر امریکا و صهیونیسم تقویت کنیم؟»، خاطرنشان کرد: «باید همه کشورهای اسلامی در احقاق حق ملت فلسطین سهم شایستهای برعهده بگیرند و هم دنیای اسلام از حالت انفعال به حالت ابتکار درآید. این هر دو وظیفه را عجالتا فقط جوانان مومن و غیور فلسطین و لبنان با همه وجود خود انجام میدهند. درود بر آنان.»
سیدمحمد خاتمی رییسجمهوری اسلامی ایران که ریاست سازمان کنفرانس اسلامی را برعهده داشت نیز در این نشست گفت: «سازمان کنفرانس اسلامی باید نقش مهمی در حل اختلافات جهان اسلام داشته باشد.» خاتمی با بیان اینکه «شهروندان جامعه مدنی اسلامی صاحب حق در تعیین سرنوشت خود هستند»، گفت: «جامعه مدنی که ما خواستار استقرار آن هستیم به طور ریشهای و اساسی با جامعه مدنی غربی که از تفکرات فلسفی یونان و تجربیات سیاسی روم سرچشمه گرفته اختلاف ماهوی دارد، جامعه مدنی مورد نظر ما ریشه مدینةالنبی دارد.» او دربارۀ اسرائیل هم گفت: «سرشت زورمدار، نژادپرست و ستیزهجوی رژیم صهیونیستی به طور جدی صلح و امنیت منطقه را تهدید میکند.»
برگزاری هشتمین اجلاس سران کشورهای عضو سازمان کنفرانس اسلامی در تهران بازتاب وسیعی در رسانههای بینالمللی و منطقهای داشت. از جمله شبکه تلویزیونی «سی.ان.ان» همزمان با این اجلاس به نقل از یک تحلیلگر امور خاورمیانه اعلام کرد «در حالی که امریکا نتوانست همپیمانان خود را در کنفرانس دوحه گردهم آورد، ایران بیش از پنجاه و پنج کشور اسلامی را در تهران گردهم آورده و این یک پیروزی پر ارزش است.» شائول بخاش استاد دانشگاههای امریکا به این شبکه تلویزیونی گفت: «گردهم آمدن سران این تعداد از کشورها که برخی از آنها کینه و خصومت شدیدی با یکدیگر دارند تنها به احترام ایران انجام گرفته است زیرا آنها معتقدند باید روابط با تهران بهبود یابد.» روزنامه الشرقالاوسط چاپ همزمان لندن و بیروت هم در سرمقاله خود با اشاره به اهمیت این اجلاس نوشت: «مسلمانان جهان به همایش تهران چشم امید دوختهاند.»