تاریخ ایرانی: روز ۶ بهمن سال ۱۳۴۱ رفراندوم سراسری برای نظرخواهی درباره اصول ششگانه پیشنهادی شاه موسوم به «انقلاب سفید» برگزار شد.
انقلاب سفید یا آنطور که هواداران سلطنت میگفتند «انقلاب شاه و مردم»، عنوان یک سلسله اصلاحات اقتصادی و اجتماعی در دوره سلطنت محمدرضا شاه پهلوی بود که همزمان با نخستوزیری علی امینی، اسدالله علم، حسنعلی منصور و امیرعباس هویدا به اجرا درآمد. انقلاب سفید در مرحله نخست شامل شش اصل بود که محمدرضا شاه پهلوی در کنگره ملی کشاورزان در تهران در روز ۲۱ دی ماه ۱۳۴۱ خبر برگزاری رفراندوم برای قبول یا رد آن را به کشاورزان و عموم ارایه داد. در روز ۶ بهمن ۱۳۴۱ در یک همهپرسی سراسری که با مخالفت روحانیون روبرو شد، شش اصل انقلاب سفید به رای عمومی گذاشته شد و به تصویب رسید.
شش اصل نخستین انقلاب سفید را که محمدرضا شاه پهلوی در زمستان ۱۳۴۱ در کنگره کشاورزان معرفی کرد به شرح زیر بودند:
- اصلاحات ارضی و الغای رژیم ارباب و رعیتی،
- ملی کردن جنگلها و مراتع در سراسر کشور،
- فروش سهام کارخانههای دولتی به عنوان پشتوانه اصلاحات ارضی،
- سهیم کردن کارگران در منافع کارگاههای تولیدی و صنعتی،
- اصلاح قانون انتخابات به منظور دادن حق رای به زنان،
- ایجاد سپاه دانش به منظور اجرای تعلیمات عمومی و اجباری.
شاه ابتدا این شش اصل را به عنوان اصول انقلاب سفید بیان کرد و به تدریج ۱۳ اصل دیگر به آن اضافه کرد که هر یک به اقتضای تحول جامعه و توسعۀ امکانات ملی و پیدایش نیازها و مقتضیات جدید ارایه شد که عبارت بودند از: ۷- سپاه بهداشت؛ ۸- سپاه ترویج و آبادانی؛ ۹- خانههای انصاف در روستاها؛ ۱۰- ملی کردن تمام منابع آبهای زیرزمینی کشور؛ ۱۱- نوسازی شهرها و روستاها؛ ۱۲- انقلاب اداری و آموزشی؛ ۱۳- تامین امکان فروش سهام واحدهای بزرگ صنعتی به کارگران؛ ۱۴- مبارزه با تورم و گرانفروشی؛ ۱۵- آموزش رایگان و اجباری در هشت سال اول تحصیل؛ ۱۶- تغذیه رایگان برای کودکان خردسال در مدارس؛ ۱۷- تعمیم بیمههای اجتماعی به همۀ ایرانیان؛ ۱۸- مبارزه با معاملات سوداگرانۀ اراضی و اموال غیرمنقول؛ ۱۹- مبارزه با فساد.
منتقدین معتقد بودند اصول انقلاب سفید توسط آمریکا طراحی و به سران کشورهای وابسته به غرب و جهان سوم توصیه شده و بدون در نظر گرفتن شرایط خاص سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی ایران برنامهریزی شده بود.
از جمله گروههایی که با این اصلاحات مخالفت کردند، جبهه ملی و نهضت آزادی ایران بودند که با صدور بیانیههایی مواضع خود را اعلام کردند. بیانیه نهضت آزادی در اینباره به دستگیری سران این حزب از جمله آیتالله طالقانی، مهندس بازرگان، دکتر سحابی و محکومیت آنان به حبسهای طویلالمدت منجر شد.
نیروهای سیاسی و اجتماعی ایران و امام خمینی که در رأس نیروهای مخالف بودند در دو بعد به مخالفت با این اصول پرداختند:
از لحاظ شکلی: مخالفان ضمن ایراد به اصل برگزاری رفراندوم، آن را غیرقانونی تلقی کردند؛ زیرا در قانون اساسی مشروطه در آن زمان، برگزاری همهپرسی پیشبینی نشده بود. عدم صلاحیت رژیم در برگزاری رفراندوم، عجله بیش از حد در برگزاری رفراندوم، ناآگاهی مردم از ماهیت و زوایای پنهان انقلاب سفید، زور، ارعاب و تطمیع مردم توسط رژیم برای شرکت در انتخابات، عدم حضور گسترده مردم در پای صندوقهای رأی و تقلب در رأیگیری از جمله ایرادات شکلی وارده به رفراندوم بود.
از لحاظ ماهوی: امام خمینی به اهداف سیاسی رژیم شاه مشکوک بود و آن را مغایر با احکام شریعت اسلامی تلقی میکرد. ایشان معتقد بود برنامههای اصلاحی رژیم از اجانب آمریکا و اسرائیل توصیه شده و تامین کننده منافع کوتاه مدت و بلند مدت آنان است، لذا موجب تضییع حقوق عمومی مردم و منافع ملی ایران میشود و استقلال کشور را خدشهدار مینماید.
به رغم همۀ مخالفتها این رفراندوم در ۶ بهمن برگزار شد و پس از آن سرکوب حرکتهای مخالف، با شدت بیشتری از سر گرفته شد و صدها نفر از روحانیون و مردم دستگیر شدند و دستور اعزام طلبهها به خدمت سربازی از سوی شاه صادر شد.
اعتراض مردم و روحانیون با اصول انقلاب سفید در روز ۲ فروردین ۱۳۴۲ به رویارویی با نیروهای امنیتی رژیم شاه منجر شد. در این روز نظامیان با حمله به مدرسه فیضیه قم اجتماع مخالفان انقلاب سفید را سرکوب کردند و دو ماه بعد در ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ ماموران امنیتی حکومت در قم، اقدام به دستگیری امام خمینی کردند. با این حال اعتراضات تا وقوع قیام ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ ادامه یافت.
انقلاب سفید نتایج مختلفی بر جای گذاشت که از مهمترین پیامدهای اقتصادی آن میتوان به تقسیم و قطعه قطعه شدن زمینهای کشاورزی، کاهش تولیدات کشاورزی به علت حذف نظام ارباب- رعیتی و در سطح بالاتر کاهش نقش کشاورزی در اقتصاد ملی اشاره کرد؛ از مهمترین پیامدهای انقلاب سفید در زمینه اجتماعی و فرهنگی، حذف مالکین بزرگ، مهاجرت گسترده به شهرها و در زمینه سیاسی، مخالفت نیروهای ملی و مذهبی با اصول آن بود که منجر به مخالفت مردم و آمادگی شرایط برای وقوع قیام علیه رژیم شاه در ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ شد که این قیام نقطۀ عطفی در مبارزات گروههای مبارز بود و در حقیقت زمینهساز انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۷ گردید.