ساعت ۱۲ و ۳۵ دقیقه بعدازظهر بود که چهار تن از نمایندگان طرفدار نهضت ملی برای مذاکره با شاه انتخاب شده و به طرف دربار رفتند.
این چهار نفر عبارت بودند از دکتر معظمی، دکتر شایگان، مهندس رضوی و یوسف مشار که با ماشین دکتر شایگان در حالی که به آنتن ماشین یک نوار مشکی آویزان کرده بودند و روی شیشه درست نوشته شده بود «وکلای جبهه ملی» به طرف سعدآباد عزیمت کردند.
کم کم از ساعت ۱۳ و ۱۵ دقیقه صدای تیر و شلیک مسلسل قطع شد و صدای ناله و فریاد مردم نیز به همین نسبت پایین آمد اما دم مجلس هنوز عده زیادی از مردم بودند و هر آن بر تظاهرات خود میافزود و شعار میدادند «یا مرگ یا مصدق» و با بیتابی منتظر بازگشت ۴ نفر از نمایندگان طرفدار نهضت ملی بودند که پیش شاه رفته بودند.
بالاخره در ساعت چهارده و سی دقیقه انتظارها به پایان رسید و ۴ نفر نماینده مزبور از کاخ سعدآباد مراجعت کردند و به محضی که در ماشین باز شد خبرنگاران راه آنها را سد کردند و دکتر شایگان در جواب خبرنگاران گفت تا چند دقیقه دیگر نتیجه را از دربار اطلاع خواهند داد و مشار نیز گفت که امیدوار باشید.
این خبر به مردمی که در بیرون در زیر آفتاب سوزان و در محاصره توپ و تانک و مسلسل ایستاده بودند رسید و باز تظاهرات شروع شد و مرتبا فریاد زندهباد دکتر مصدق و مرگ بر خائنین در فضا طنینانداز بود.
بالاخره انتظار به سر آمد و مقارن ساعت ۵ بعدازظهر مهندس رضوی از طرف شاه تلفنی خواسته شد و بلافاصله مهندس رضوی به تلفنخانه رفت و در بازگشت نهایت شاد و خندان بود و معلوم بود که نهضت و قیام ملت به نتیجه رسیده است و مهندس رضوی یکسره به تالار حوضخانه که محل شور و مشورت بود رفت و پس از چند دقیقه مکی و مهندس حسیبی بیرون از مجلس آمده و طی نطق مهیجی خبر استعفای قوام را دادند.
شور و شعفی که از این خبر مردم دست داد زایدالوصف بود و پس از چند دقیقه جمعیت میدان بهارستان و خیابانهای اکباتان و شاهآباد را پوشانید و فریادهای شادی آنها که توام با نام مصدق بود به آسمان میرسید و بدین ترتیب جریان تیراندازی و برادرکشی ارتش و شهربانی پس از ۷ ساعت و نیم خاتمه یافت و بلافاصله سربازان و پاسبانها و تانکها و کامیون جای خود را به ملت فداکار ایران دادند و به عوض صدای گلوله که تا چند ساعت قبل ادامه داشت غریو شادی مردم در میدان بهارستان طنینانداز شد.