تاریخ ایرانی: در روز ۲۸ آبان ۱۲۰۴ هجری شمسی، دومین دوره جنگهای ایران و روسیه، با تجاوز روسها به مرزهای ایران آغاز شد و در مناطق باکو، شکی و شروان نبرد سختی در گرفت.
جنگ دوم ایران و روسیه که در دوره فتحعلی شاه قاجار بوقوع پیوست موجب شد قریب یکصد و شصت هزار کیلومتر مربع از اراضی حاصلخیز و پرجمعیت ایران که در قفقاز واقع بود از دست برود. این نبرد که در حقیقت ادامه دوره ده ساله جنگهای اول ایران و روس بود دو سال و یک ماه بدون وقفه طول کشید و در پنجم شعبان ۱۲۴۳ قمری (۱۰ فوریه ۱۸۲۸ میلادی) با انعقاد پیمان ترکمانچای پایان یافت.
مشخص نبودن مرزهای بین ایران و روسیه و شورشها و ناامنیهایی که برخی از حاکمان از جمله حسینخان قاجار حاکم ایروان و ساکنان مرزی برپا کرده بودند، از علل اصلی شروع دوباره جنگهای ایران و روسیه بود. علت شورش حسینخان قاجار پس از انعقاد صلح بین ایران و روسیه (عهدنامه گلستان) این بود که او چون نمیخواست مالیات به دولت ایران بپردازد و برای اینکه عباس میرزا به این دلیل او را سرکوب نکند، مایل بود آتش جنگ را بین ایران و روسیه روشن و ولیعهد ایران را گرفتار کند. دستاندازی روسها به قلمرو ایران از جمله بخشهای ارس، گوگچه، قپان و نارضایتی بسیاری از حاکمان سرزمینهای ایرانی که به تصرف روسها درآمده بودند از جمله ابراهیمخان جوانشیر حاکم شوش و نگرانیهای دولت ایران از جهت از دست دادن سرزمینهای وسیع، ظلم و ستمهای پی در پی روسها به مسلمانان قفقاز و تقاضای کمک آنان از دولت ایران از عوامل اصلی شروع دوباره آتش جنگ بود.
هنگامی که فتحعلی شاه، عباس میرزا را به فرماندهی سپاه ایران منصوب و راهی نواحی تصرف شده کرد، چون روسها مهیای جنگ نبودند غافلگیر شدند و سپاهیان ایرانی تمامی ولایات از دست رفته از جمله باکو، دربند، شوشی، داغستان، ایروان و تالش را به تصرف درآوردند. پس از این واقعه پاسکوویچ از سرداران معروف روسیه که به تازگی از جنگهای روس و عثمانی فارغ شده بود، فرماندهی سپاه روس در قفقاز را عهدهدار شد و یرملوف به خاطر عدم کامیابی در جنگ از طرف تزار روسیه احضار شد. پاسکوویچ درصدد برآمد تمامی نواحی تصرف شده توسط ایرانیان را بازپس گیرد. ابتدا قرهباغ و سپس ایروان را تصرف کرد، در جبهههای تالش و لنکران قوای ایران را شکست داد و با شتاب خود را به گنجه رساند. عباس میرزا هم با ۳۰ هزار سپاهی عازم گنجه شد. در این نبرد که به جنگ گنجه معروف شد موعد پیروزی ایرانیان نزدیک به نظر میرسید، اما به علت خیانت آصفالدوله صدراعظم جدید ایران در اعزام نیرو، در سپاه ایران بینظمی به وجود آمد و تلاشهای عباس میرزا هم برای نظم بخشیدن دوباره به امور نتیجه نداد. اینچنین بود که نیروهای ایرانی ناچار به عقبنشینی شدند و در نتیجه این عمل تلاشهای ایرانیان در کسب فتوحات به خطر افتاد و باعث پیروزی کامل پاسکوویچ و سپاهیانش شد.
پس از تصرف گنجه و وارد آمدن تلفات سنگین به سپاه ایران سرانجام معابر ارس به دست روسها افتاد. کشتیهای جنگی روسیه در سواحل روسیه با ترکمانها و ایلات یموت سازش کردند و حتی آنها را به طغیان علیه دولت ایران ترغیب کردند. عباس میرزا هم آخرین نیروهای خود را در سردارآباد متمرکز کرد و به سال ۱۲۴۳ هجری قمری با قوای روسیه به نبردی سخت پرداخت اما نرسیدن آذوقه و جیره و مواجب سپاهیان از تهران باعث تضعیف و متزلزل شدن روحیه سربازان ایرانی شد و سردارآباد به تصرف سردار روس درآمد و قوای ایران به کلی از ساحل چپ رود ارس به داخل آذربایجان رانده شدند. پاسکوویچ در تعقیب سپاه وارد آذربایجان شد و پایتخت ایران را مورد تهدید نظامی قرار داد. پس از آن عباس میرزا دستههای متفرق سپاه خود را به خوبی سازماندهی کرد و حفاظت از تبریز را به آصفالدوله سپرد اما با خیانت آصفالدوله، تبریز توسط ارتش روسیه تصرف شد. سپاه روسیه بدون مقاومت مردم وارد شهر شده و ذخایر و مهمات دولتی را به تصرف درآوردند. با تصرف تبریز نیروهای ارتش روسیه تا ده خوارقان پیش رفتند. در این هنگام بود که عباس میرزا، فتحعلیخان رشتی را نزد پاسکوویچ فرستاد و از وی تقاضای صلح کرد.
شرایطی که پاسکوویچ برای عقد مصالحه جدید پیشنهاد کرد بسیار سنگین بود اما مکدونالد سفیر انگلستان در تهران که بیشتر از فتحعلی شاه از پیشروی سپاه روسیه میترسید، در عقاید خود پافشاری کرد و شاه را به قبول شرایط صلح واداشت. این قرارداد که عهدنامه ترکمانچای لقب گرفت، در اثر بیلیاقتی فتحعلی شاه و نرساندن وسایل لازم برای سپاه ایران به امضا رسید. اینچنین بود که ارتش ایران از روسیه شکست خورد و تسلیم شد. پس از وساطت سفیر انگلیس، مجلسی در محل اردوگاه پاسکوویچ در قریه ترکمانچای، با حضور عباس میرزا، آصفالدوله و حاجی میرزا ابوالحسنخان شیرازی تشکیل شد و عهدنامهای در ۱۶ فصل و یک قرارداد تجاری الحاقی در ۹ فصل نوشته شد و در تاریخ ۵ شعبان ۱۲۴۳ هجری به امضای نمایندگان ایران و روسیه رسید. به موجب این قرارداد ولایات ایروان و نخجوان از خاک ایران جدا شد، حق کشتیرانی در دریای خزر مجدداً به کشتیهای روسی واگذار شد. دولت روسیه نیز ولیعهدی عباس میرزا را به رسمیت شناخت و از آن حمایت کرد. همچنین کلیه اتباع روسی در ایران براساس عهدنامه ترکمانچای از حق کاپیتولاسیون یا همان قضاوت کنسولی برخوردار شدند.
روسها با در دست داشتن امتیازات پیمان ترکمانچای، شمال ایران را قبضه کرده و اعتبار بینالمللی ایران را کاملاً مخدوش کردند. بعد از این قرارداد خزانۀ کشور خالی شده بود و صحنه سیاست از فقدان رجال و رهبران کار آزموده، وطنپرست و ضداستعمار رنج میبرد. در واقع کشور در پرتگاه سقوط و تجزیه واقع شده بود. بسیاری معتقدند اگر چهرهای چون امیرکبیر در عرصه سیاست ایران ظهور نمیکرد، ایران پس از تجزیه به طور کامل تحت استعمار قرار میگرفت. بعد از این واقعه دیگر میان روس و ایران درگیری مهم و برخورد دامنهداری، مگر در مورد آشوراده و چند پیشامد کوچک دیگر رخ نداد.
پس از اینکه انقلاب کمونیستی در شوروی به پیروزی رسید، لنین برای اثبات حسننیت خود نسبت به ملل ضعیف جهان، الغای تمام امتیازات استعماری دولت تزاری پیشین را اعلام کرد. دولت صمصامالسلطنه نیز از این فرصت استفاده کرد و در ۱۸ شوال ۱۳۳۶ در مصوبهای الغای قرارداد ترکمانچای و دیگر امتیازات واگذار شده به دولت روسیه تزاری را اعلام کرد که این اقدام شامل لغو امتیاز کاپیتولاسیون برای اتباع روسیه نیز میشد. دولت ایران چند روز بعد مصوبهای برای لغو امتیاز کاپیتولاسیون برای کشورهای دیگر نیز صادر کرد چرا که چند کشور دیگر هم پیش از این بر اساس قراردادهایی تحت عنوان دولت کاملةالوداد از امتیاز کاپیتولاسیونی مشابه قرارداد ترکمانچای برخوردار شده بودند. با لغو قرارداد ترکمانچای منطقا این بخش از این قراردادها نیز باید ملغی میشد اما مصوبه دوم همانطور که انتظار میرفت توسط دولت بریتانیا رد شد.