30 مرداد  |  چهار مظنون فاجعه سینما رکس بازداشت شدند

تاریخ ایرانی: در روز ۳۰ مرداد ۱۳۵۷ دو روز پس از وقوع فاجعه آتش‌سوزی در سینما رکس آبادان هنگام اکران فیلم گوزن‌ها ساخته مسعود کیمیایی، مسئولان شهربانی آبادان از بازداشت چندتن از عاملان این فاجعه خبر دادند. رژیم شاه این چهار نفر به نام‌های حسین تکبعلی‌زاده، فرج‌الله بذرکار، یدالله و فلاح را به عنوان عاملان فاجعه سینما رکس معرفی و آن‌ها را به محافل مذهبی در اصفهان و آبادان منتسب کرد.

 

سینما رکس آبادان در خیابان شهرداری و روی یک پاساژ قرار گرفته بود و در روز ۲۸ مرداد ۱۳۵۷ در جریان آتش‌سوزی ده‌ها مغازه زیر سالن سینما نیز آسیب دید. نوبت آخر فیلم «گوزن‌ها» ساعت ۹ شب بود و آتش‌سوزی زمانی روی داد که حدود یک ساعت از نمایش فیلم می‌گذشت. حدود ۷۰۰ نفر زن و کودک و مرد بدون هیچ هراس و بی‌خبر از هرگونه فاجعه دلخراش، روی صندلی‌های خود نشسته و سرگرم تماشای فیلم گوزن‌ها بودند که ناگهان صدای سهمگینی از هر چهار طرف سالن سینما برخاست و در پی آن شعله‌های آتش و ستون‌های دود و آتش به آسمان زبانه کشید. از هفتصد تماشاگر سینما رکس آبادان که مشغول تماشای فیلم بودند، در جریان آتش‌سوزی، فقط یکصد نفر توانستند خود را از مهلکه نجات دهند و به بیرون فرار کنند و ششصد نفر دیگر در میان آتش سوختند که از این عده ۳۷۷ نفر جان خود را از دست دادند. بیشتر کسانی که در این فاجعه دلخراش جان دادند، یا زیر دست و پا ماندند و بر اثردودزدگی خفه شدند و یا در میان شعله‌های آتش سوختند.

 

روزنامه اطلاعات دو روز بعد با چاپ عکس سه تن از بازداشت‌شدگان نوشت: «خرابکارانی که با کار گذاشتن بمب فاجعه سینما رکس آبادان را ببار آوردند، توسط ماموران پلیس دستگیر شدند. این عده پنج نفر هستند و پس از دستگیری به عمل خود اعتراف کردند.»

 

این روزنامه سی و یکم مرداد نوشت: «ساعت ۱۰ دیشب ماموران شهربانی آبادان یک مرد مشکوک را که با یک اتومبیل پژو در بخش ۵ این شهر در حرکت بود دستگیر کردند. غیر از این شخص، چند تن دیگر نیز در مظان اتهام هستند و احتمال می‌رود جزو خرابکاران باشند. این عده دستگیر شده و تحت بازجویی هستند. در این خبر آمده بود بدنبال بررسی‌هایی که توسط کار‌شناسان مسئول در مورد خرابکاری در سینما صورت گرفت، معلوم شد که ابتدا راهروی سینما تماما از طبقه دوم به سمت خیابان توسط خرابکاران به آتش کشیده شده و همزمان با آن مواد آتش‌زا از زیر در‌ها به داخل سالن سینما ریخته شده است. به این ترتیب در صورتی که درهای خروجی سینما هم باز بود فرار از سالن غیرممکن بود زیرا خرابکاران ابتدا راهروی خروجی را به آتش کشیده بودند.»

 

سرتیپ رزمی رییس شهربانی آبادان ۴۸ ساعت پس از فاجعه آتش‌سوزی سینما رکس آبادان در یک مصاحبه پیرامون چگونگی آتش‌سوزی، دستگیرشدگان و عواملی که در انجام این عمل غیرانسانی دست داشتند سخن گفت و آنچه را که نتیجه بررسی‌ها و مطالعات مقامات انتظامی و پلیس می‌خواند در اختیار نمایندگان وسایل ارتباط جمعی گذاشت. رزمی اعلام کرد عاملان فاجعه یک گروه تروریستی ۴ یا ۵ نفره بوده‌اند که مواد آتش‌زا را در سالن سینما رکس آبادان کار گذاشته بودند که بر اثر انفجار آن حداقل ۳۷۷ تن کشته شدند. وی افزود: کسانی که از حادثه جان به در برده‌اند مشاهده کرده بودند که ۴ یا ۵ مرد قبل از پایان آنتراک سالن سینما را ترک کردند و چند دقیقه بعد حریق شروع شد. کمی قبل از ساعت ۲۲ باقیمانده ۴ بمب آتش‌زا در ۴ گوشه سالن پیدا شد.

 

رییس شهربانی آبادان گفت: تاکنون ۹ نفر بازداشت شده‌اند و در حال حاضر از جانب پلیس مورد بازجویی قرار گرفته‌اند و احتمال دارد عده دیگری نیز بازداشت شوند. وی اعلام کرد افراد بازداشت‌شده جوان، ایرانی و مقیم آبادان هستند و به علاوه دستورهای خود را از خارج دریافت کرده‌اند. رزمی افزود: بازداشت‌شدگان اقرار کرده‌اند که آماده آتش‌زدن چند نقطه شهر بوده‌اند اما قاطعانه تکذیب کردند که عاملین حادثه سینما رکس می‌باشند. به عقیده رزمی افراد بازداشت‌شده سابقه‌دار نیستند. وی اعلام کرد اطمینان دارد این عده وابسته به گروه «مارکسیست- اسلامی» هستند و اضافه کرد خوب می‌دانیم دشمنان ما کمونیست‌ها هستند و از احساسات مذهبی مردم بهره‌برداری می‌کنند. رزمی در مورد رقم قطعی تلفات تایید کرد ممکن است تعداد تلفات از ۳۷۷ جسد که تاکنون پیدا شده بیشتر باشد.

 

رزمی افزود: سالن سینما، گنجایش ۷۰۰ تا ۷۵۰ تماشاچی داشته است و شهود مختلف متذکر شدند که سالن سینما کاملا پر از تماشاچی بوده است. دست و پاهای زیادی در سالن پیدا شده است. تابحال ۲۴۰ جسد شناسایی شده است. رزمی شایعات مربوط به اینکه تعدادی از اهالی کره جنوبی در بین کشته‌شدگان بوده‌اند را تکذیب کرد.

 

رییس پلیس گفت: «بنا به بعضی از قرائن مدیر سینما درهای خروجی سینما را بسته بود تا از ورود افرادی که بلیط نمی‌خرند جلوگیری شود و قصد داشته است در‌ها را کمی قبل از پایان فیلم باز کند. مدیر سینما قاطعانه این موارد را تکذیب کرد.» بعدها روزنامه‌ها نوشتند هنگامی که آتش سوزی رخ داد، صاحب سینما (آقای علی نادری) در قطار تهران ـ خرمشهر بود و به سوی آبادان می‌رفت.

 

رییس پلیس در نشست خبری خود با اعلام اینکه از آپارات‌چی این سینما تنها کفش‌هایش بجا مانده است، گفت: «در حال حاضر مشغول پیگیری بررسی هستیم تا مشخص شود آیا این شخص نیز در آتش‌سوزی سوخته یا در آتش‌سوزی دست داشته و متواری شده است.»

 

همزمان با اظهارات رزمی خبرگزاری رویترز از پذیرفتن مسئولیت فاجعه سینما رکس از سوی یک گروه مجهول‌الهویه خبر داد. این خبرگزاری اعلام کرد مسئولان دولت ایران از تمام کسانی که حتی کوچکترین اطلاعی در مورد آتش‌سوزی سینما رکس آبادان دارند خواسته که اطلاعات خود را هرچند جزیی هم باشد در اختیار دولت قرار دهند. تاکنون یک گروه خود را مسئول به آتش کشیدن سینما رکس آبادان معرفی کرده اما هیچ شواهدی مبنی بر اینکه آیا این ادعا صحیح است یا نه وجود ندارد. یک شخص نا‌شناس به دفتر خبرگزاری رویترز در تهران تلفن کرده و گفته است: «ما گروه انقلابیون سیاه، مسئول آتش‌سوزی سینما رکش آبادان هستیم.» داریوش همایون به رویتر گفت: «ما این ادعا را خیلی جدی نمی‌گیریم اما این موضوع جالب است. ما منتظر بودیم کسی یا گروهی خود را مسئول این آتش‌سوزی معرفی کند.»

 

مراجع عظام تقلید نیز در واکنش به واقعه سینما رکس خواستار تحقیق درباره عوامل این فاجعه شدند. روزنامه اطلاعات نوشت: «آیات عظام مراجع تقلید شیعیان هیات‌هایی را به‌طور مستقل مامور تحقیق در‌باره فاجعه ملی سینما رکس آبادان کردند. به دنبال دستوری که روز گذشته حضرت آیت‌الله‌العظمی شریعتمداری به نمایندگان خود در آبادان دادند تا در‌باره فاجعه اخیر آبادان و شناخت مسببین واقعی آن تحقیق و نظر خود را اطلاع دهند، صبح امروز اعلام شد که چند تن دیگر از آیات عظام و روحانیون طراز اول از جمله آیت‌الله العظمی گلپایگانی و آیت‌الله العظمی مرعشی نجفی نیز همین دستور را به نمایندگان خود در آبادان داده‌اند. آیت‌الله شریعتمداری پس از دریافت گزارش نمایندگان خود در آبادان اطلاعیه‌ای در زمینه معرفی عاملان و مسببین فاجعه آبادان صادر خواهند کرد.آیت‌الله العظمی شیرازی، آیت‌الله العظمی وحیدی، آیت‌الله یحیی نوری و آقای سید‌عبدالرضا حجازی نیز اعلام کرده‌اند که هر کدام هیاتی را مامور تحقیق در‌باره فاجعه آبادان می‌کنند. دولت اعلام کرده است که با تمامی این هیات‌ها حداکثر همکاری را خواهد کرد.»

 

 

واکنش مردم به اخبار دولتی درباره عاملان فاجعه

 

هرچند مقامات دولتی و سرتیپ رزمی رییس شهربانی آبادان از دستگیری عاملان فاجعه سینما رکس خبر می‌دادند اما کمتر کسی این اظهارات را باور می‌کرد. اطلاعات دولتی نه تنها باورکردنی نبود، بلکه به واسطه آنکه چند روز یکبار خبری جدید جایگزین قبلی می‌شد، بر ابهامات پیرامون واقعه می‌افزود و انگشت اتهام را به سوی دستگاه امنیتی حکومت نشانه می‌رفت.

 

همان روزهای اول انگشت‌ اتهام‌ به‌ سوی‌ سرتیپ‌ رضا رزمی‌ رئیس‌ شهربانی آبادان نشانه‌ رفت‌. در گزارش‌های ساواک آمده است که «احساسات‌ شدید و انتقام‌جویانه‌ علیه‌ رئیس‌ شهربانی‌ آبادان‌ بین‌ مردم‌ متعصب آبادان برانگیخته‌ شده‌ است‌... مردم‌ علیه‌ رژیم‌ و رئیس‌ شهربانی‌ شعار می‌دهند و اعلام می‌کنند به‌ هر ترتیبی‌ است‌ یا رئیس‌ شهربانی‌ کنار برود یا او را می‌کشیم‌.»

 

برخی گروه‌های سیاسی هم با اشاره به اینکه «رییس شهربانی آبادان کسی است که در هنگام کشتار قم در دی‌ماه ۵۶، ریاست شهربانی آن شهر را داشت و پس از کشتار با ترفیع مقام، به ریاست شهربانی آبادان منصوب شد»، گمانه‌زنی‌هایی که مبنی بر دخالت رزمی در واقعه سینما رکس مطرح بود را تقویت می‌کردند.

 

فشارها چنان بود که سه‌ روز بعد از حادثه‌ جمشید آموزگار نخست‌وزیر وقت، سرتیپ‌ رزمی‌ را به‌ مرکز فراخواند و او هرگز به پُستش بازنگشت‌. علاوه بر این به‌ دستور آموزگار کلیه‌ مأموران‌ سهل‌انگار، فرماندار، رئیس‌ فرهنگ‌ و هنر و مسئول آتش‌نشانی شرکت‌ نفت‌ به‌ تهران‌ احضار شدند.

 

همزمان با این تحولات امام‌ خمینی‌ در ۳۱ مرداد با ارسال‌ پیامی‌ ضمن‌ تسلیت‌ «این‌ مصیبت‌ بزرگ‌ به‌ ملت مسلمان ایران‌ به‌خصوص‌ مردم‌ ستمدیده‌ آبادان‌ و به‌ خانواده‌های‌ داغدیده» اعلام‌ کرد: «من‌ گمان‌ نمی‌کنم‌ هیچ‌ مسلمانی‌، بلکه‌ انسانی‌ دست‌ به‌ چنین‌ فاجعه‌‌ وحشیانه‌ای بزند، جز آنان‌ که‌ به‌ نظایر آن‌ عادت‌ نموده‌اند و خوی‌ درندگی‌ و وحشیگری‌ آنان‌ را از انسانیت بیرون‌ برده‌ باشد. من‌ تاکنون‌ اطلاع‌ کافی‌ ندارم‌، لکن‌ آنچه‌ مسلم‌ است‌ این‌ عمل غیرانسانی و مخالف‌ با قوانین‌ اسلامی‌ از مخالفین‌ شاه‌ که‌ خود را برای‌ حفظ‌ مصالح اسلام و ایران‌ و جان‌ و مال‌ مردم‌ به‌ خطر انداخته‌اند و با فداکاری‌ از هم‌میهنان‌ خود دفاع می‌کنند به‌ هر مسلکی‌ باشندـ نخواهد بود. قراین‌ نیز شهادت‌ می‌دهد که‌ دست‌ جنایتکار دستگاه‌ ظلم‌ در کار باشد که‌ نهضت‌ انسانی‌ـ اسلامی‌ ملت‌ را در دنیا بد منعکس‌ کند. آتش‌ را به‌ طور کمربندی‌ در سراسر سینما افروختن‌ و بعد توسط‌ مأمورین‌ درهای‌ آن‌ را قفل‌ کردن‌ کار اشخاص‌ غیرمسلط‌ بر اوضاع‌ نیست.»

 

امام چندی بعد در پیامی دیگر با اشاره دوباره به نقش رژیم شاه در واقعه سینما رکس نوشت: «‌امروز که شاه می‌خواهد با آتش‌سوزی و ویرانگری، مبارزات حق‌طلبانه ملت ما را به دنیا بد جلوه دهد، بر ما و شماست که بدون فوت وقت، نقشه شیطانی او را در جهان فاش کنیم و نگذاریم نهضت اسلامی انسانی را با بوق‌های تبلیغاتی لکه‌دار کند.»

 

همزمان نشریه جنبش متعلق به علی‌اصغر حاج‌سید جوادی نیز در شماره هشت، فوق‌العاده ویژه آبادان نوشت: «‌دو روز بعد از مصاحبه پادشاه و مقایسه بین تمدن بزرگ رژیم که محصولی جز قتل و فساد و دزدی در بیست و پنج سال اخیر نداشته است، با برنامه وحشت بزرگ از طرف شاه، برنامه وحشت بزرگ با فاجعه سینما رکس آبادان و قتل ۳۷۷ نفر بی‌گناه اجرا شد...»

 

حتی نمایندگان مخالف مجلس نیز با اظهارات خود بر ابهام‌ها افزودند. محسن پزشکپور ضمن اظهار تاسف گفت: نمی‌توانم بگویم چه کسی به این جنایت دست زده است. احمد بنی‌احمد نیز گفت که آتش‌سوزی «تصادفی» بوده است. استاندار خوزستان هم همزمان اعلام کرد این فاجعه کار هیچ نوع مسلمان حتی از نوع افراطی آن نیز نیست.

 

 

فرجام یک پرونده مبهم

 

هفتم‌ شهریور روزنامه‌ها اعلام‌ کردند: عامل‌ فاجعه‌‌ آبادان‌ دستگیر شد. روزنامه اطلاعات‌ از قول‌ خبرگزاری‌ عراق اعلام‌ کرد: یک‌ ایرانی‌ به‌ نام‌ عبدالرضا آشور در عراق دستگیر شده‌ و اعتراف‌ کرده‌ در فاجعه‌ سینما رکس‌ دست‌ داشته‌ است‌. خبرگزاری‌ عراق افزود چون وی‌ تقاضای‌ پناهندگی‌ سیاسی‌ نکرده‌ به‌ مقامات‌ ایرانی‌ تحویل‌ داده‌ خواهد شد.

 

روح‌الله حسینیان در کتاب "یکسال مبارزه برای سرنگونی رژیم شاه" می‌نویسد: همان‌ روز آشور را با یک‌ فروند هواپیما به‌ تهران‌ آوردند. متهم‌ در واقع‌ هاشم ‌منیشدپور معروف‌ به‌ هاشم‌ مقدم‌، فردی‌ معتاد و بی‌کار بود که‌ برای‌ یافتن‌ کار به‌ عراق رفته‌ بود. هاشم‌ را در کمیته‌ مشترک‌ تحت‌ شدیدترین‌ شکنجه‌ها قرار دادند و وی‌ را مجبور به‌ اعترافات‌ ضد و نقیض‌ نمودند، سپس‌ وی‌ را به‌ آبادان‌ انتقال‌ دادند. وی‌ تحت شکنجه‌ نام‌ چند تن‌ از دوستان‌ خود را به‌ عنوان‌ همکاران‌ آتش‌سوزی‌ اعلام‌ نموده بود. یکی‌ از اعضای‌ ساواک‌ تحت‌ عنوان‌ یک‌ مقام‌ مطلع‌ اعلام‌ کرد که‌ افراد معرفی‌ شده از سوی‌ متهم‌، دستگیر شدند. چند روز بعد دکتر باهری‌، وزیر دادگستری‌ در یک مصاحبۀ مطبوعاتی‌ اعلام‌ کرد: متهم‌ اصلی‌ یک‌ نفر را اقرار کرده‌ و وی‌ دستگیر شده‌، ولی‌ بازپرس‌ می‌گوید من‌ هنوز قانع‌ نشده‌ام.

 

هاشم‌ پنج‌ نفر را به‌ عنوان‌ همدستان‌ خود معرفی‌ می‌کند که‌ دادستان‌ و بازپرس‌ معتقد می‌شوند که‌ متهم‌ تحت‌ فشار این‌ اعترافات‌ را نموده‌ است‌. ساواک‌ که‌ تلاش‌ داشت‌ تا هرچه‌ زود‌تر موضوع‌ را رسانه‌ای‌ کند و متهمین‌ را پشت‌ تلویزیون‌ بیاورد، با مخالفت دادستان و بازپرس‌ روبه‌رو می‌شود. ساواک‌ به‌ تهران‌ گزارش‌ می‌کند: اکنون‌ که‌ موضوع برای ارائه‌ به‌ مردم‌ که‌ بی‌صبرانه‌ در انتظار معرفی‌ عاملین‌ قضیه‌ می‌باشند آماده‌ است‌، مسئولین‌ قضایی‌ آبادان‌ عملاً از انتشار موضوع‌ جلوگیری‌ می‌نمائید. مسئولین‌ مرکز از جمله‌ شاه‌ اصرار داشته‌اند تا هر چه‌ زود‌تر علیه‌ آقای‌ عبدالرضا آشور کیفرخواست‌ صادر و به‌ قول‌ خودشان‌ قال‌ قضیه‌ را بکنند؛ امّا بازپرس‌ پرونده‌ آقای صرافی و دادستان‌، متهم‌ را بی‌گناه‌ تشخیص‌ می‌دهند و حاضر به‌ ارتکاب‌ چنین‌ ظلمی نمی‌شوند.

 

ضرابی‌ دادستان آبادان در یک‌ مصاحبه‌ مطبوعاتی‌ بعد از پیروزی‌ انقلاب‌ گفت‌: «بار‌ها مرا زیر فشار قرار دادند که‌ بازپرس‌ دادسرای‌ آبادان‌ را وادار کنم برای‌ عبدالرضا آشور کیفرخواست‌ صادر کند، امّا من‌ زیر بار این‌ دروغ‌ بزرگ‌ نرفتم‌، در نتیجه‌ اختلاف‌ بین‌ باهری‌ و شریف امامی اوج‌ گرفت‌. شریف امامی از باهری‌ مصرا می‌خواست که‌ در جهت‌ اجرای‌ نیات‌ شاه‌ برای‌ خواباندن‌ سر و صدای‌ فاجعه‌‌ سینما رکس عبدالرضا آشور را عامل‌ این‌ جنایت‌ معرفی‌ کنم‌ و باهری‌ همه‌‌ این‌ فشار را به‌ من منتقل می‌کرد؛ امّا می‌دانستم‌ که‌ آشور شخص‌ بیکاری‌ بیش‌ نیست‌ که‌ می‌خواسته‌ از طریق مرز عراق برای‌ کار به‌ کشورهای‌ خلیج‌ فارس‌ برود. مرا در تهران در جلسه‌ای‌ با حضور ارتشبد ازهاری‌، شریف‌امامی‌ و سپهبد مقدم‌ رئیس‌ ساواک‌ شرکت دادند. در این‌ جلسه‌ بار دیگر مرا تهدید کردند که‌ باید برای‌ فیصله‌ دادن‌ به‌ ماجرای‌ سینما رکس‌، آشور را به‌ عنوان‌ عامل‌ این‌ جنایت‌ معرفی‌ کنم‌. من‌ زیر بار نرفتم‌. در نتیجه‌ شریف‌ امامی‌، دکتر باهری‌ راـ که‌ قبلاً تمایلی‌ به‌ این‌ کار نداشت‌ـ به‌ کاخ‌ شاه‌ فرستاد. در آنجا بود که‌ شاه‌، باهری‌ را از وزارت‌ دادگستری‌ برکنار کرد.»

 

شاه‌ در کتاب خاطرات خود با اشاره‌ به این موضوع می‌نویسد: «مقصر واقعی به عراق گریخت‌ و در آنجا دستگیر شد. اعترافات‌ او ثبت‌ شد؛ ولی‌ قضاتی‌ که‌ مرعوب شده یا جبون‌ بودند بر این‌ قضیه‌ سرپوش‌ نهادند. فقط‌ این‌ شخص‌ بود که‌ می‌توانست بگوید این‌ جنایت‌ را به‌ نیابت‌ از طرف‌ چه‌ کسی‌ مرتکب‌ شده‌ بود.»

 

صرافی‌، بازپرس‌ پرونده‌‌ سینما رکس‌ نیز به‌ دادسرای‌ ویژه‌ای‌ که‌ بعد از انقلاب برای رسیدگی‌ به‌ این‌ موضوع‌ تشکیل‌ شد، گفت: «هاشم‌ آشور که‌ بعداً معلوم‌ شد هاشم‌ منیشدزاده‌، کارگر ریل‌ شادگان‌ و ساکن‌ خرمشهر است‌، فقط‌ به‌ خاطر فقر و بدبختی‌ و برای‌ کار به‌ عراق رفته‌ بود. وی‌ تحت‌ فشار در کمیته‌ مشترک‌ تهران‌ افراد بی‌گناهی‌ را به‌ عنوان‌ همدست‌ معرفی‌ کرده‌ بود، ولی‌ من‌ زیر بار صدور قرار مجرمیت‌ نرفتم‌. رژیم‌ تلاش‌ می‌کرد که‌ وانمود کند مسببین‌ حادثه‌، روحانیت‌ مبارز تحت‌ رهبری امام‌ خمینی‌ بوده‌اند، رویای‌ طلایی‌ و خیالی‌ ساواک‌ به‌ این‌ شکل‌ بود که‌ اینجانب‌ در مقابل رادیو و تلویزیون‌های‌ دنیا که‌ قرار بود در آبادان‌ حاضر باشند، حاضر شوم‌ و با متهمی‌ که‌ ساخته‌‌ دست‌ آن‌ها بود و با اقاریر بی‌سروته‌ او و معرفی‌ افراد بی‌گناه می‌خواستند جامه‌ حقیقت‌ پوشانده‌ و چنین‌ اعلام‌ کنند که‌ سینما رکس‌ توسط‌ عمال بیگانه‌ من‌جمله‌ قذافی‌ در ارتباط‌ با رهبر انقلاب‌ و به‌ دستور روحانیون‌ مبارز این‌ فاجعه‌ به‌وجود آمده‌ امّا با مقاومت‌ اینجانب‌ مواجه‌ شد تا آنجا که حتی‌ حاضر به‌ استعفا از شغل‌ خود شدم.»

 

این واقعه تا سال‌ها آبادان را به شهری ماتم‌زده تبدیل کرد. خانواده‌های بسیاری در این شهر از هم پاشیدند و در یک مورد یک خانواده ده نفره با نام خانوادگی «رادمهر» که همگی به سینما آمده بودند، در کنار هم زنده زنده سوختند.

 

از سوی دیگر فاجعه سینما رکس بر شتاب وقایع دوره انقلاب افزود. در فاصله کمتر از یک ماه پس از این فاجعه و درست پس از کشتار میدان ژاله و اعلام حکومت نظامی در تهران، ابتدا پالایشگاه نفت در تهران اعتصاب کرد و سپس بخش‌های دیگر آن در اصفهان، شیراز، تبریز و آبادان هم به اعتصاب پیوستند. آبادان از این مقطع دیگر یک پای فعال وقایع دوره پیش از انقلاب بود. با اعتصاب کارگران نفت و دیگر بخش‌های جنبش کارگری، سیر اعتراضات به مرحله جدیدی وارد شد. مرحله‌ای که ابتدا به سرنگونی دولت جمشید آموزگار انجامید و در نهایت با سرنگونی حکومت شاه پیوند خورد.

 

 

منابع:

 

آرشیو روزنامه اطلاعات، مرداد، شهریور و اسفند ۵۷

فاجعه سینما رکس آبادان، شیدا نبوی، مجله چشم‌انداز، شماره ۲۰، بهار ۱۳۷۸

پاسخ به تاریخ، خاطرات محمدرضا پهلوی، ترجمه حسین ابوترابیان

نشریه جنبش، شهریور ماه ۱۳۵۷

یکسال مبارزه برای سرنگونی رژیم شاه، انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی 

صفحه نخست | پرونده‌ها | پرونده‌های ویژه | گزارش‌های ویژه | تاریخ مصور | از دیگر رسانه‌ها | پاورقی | روزنگار | تاریخ جهان | کاغذ اخبار | دفتر مقالات | گزیده‌های تاریخی | تاریخ شفاهی | کتابخانه
© 2010-2011, Iranian History. All right reserved.
The Site is best viewed at a screen resolution 1200*800, optimized for mozilla firefox.
Design By ACACO.