برای مشاهده مقالات هر پرونده روی عنوان آن کلیک نمایید
|
|
|
خاطرات هویدا از دوران حضور در شرکت ملی نفت و وزارت دارایی
|
آنچه در مذاکره با نمایندگان کنسرسیوم نفت گذشت
|
به نمایندگان کنسرسیوم گفتم کسی از شما باج نمیخواهد، ایران حقوق حقه خود را مطالبه میکند... شاه دستور داد شرکت نفت یکی از شرکتهای بزرگ نفتی دنیا گردد.
دوشنبه 21 ارديبهشت 1394 13:36
|
|
|
|
کافهنشینی با صادق هدایت و پرویز خانلری
|
بعدازظهرها همه دوستان را میشد در کافه فردوسی دید. قدری دیرتر همه در کافه شمشاد جمع میشدند...بیشتر افسرانی که در آن دوره فرماندهی ما را در دانشکده به عهده داشتند امروز بازنشسته شدهاند و یا در گروه تیمساران هستند...دروس و تعلیمات نظامی همیشه مورد علاقه من بود و قبل از حضور در کلاسهای درس تاکتیک و سوقالجیشی فرمانده جوان که مالک بود، من هم خود اطلاعاتی در این زمینه کسب کرده بودم...چون در صنف سوار برای همه کاندیداها جا نبود ناچار قرعه کشیدند و در نتیجه من وارد صنف توپخانه شدم.
سه شنبه 15 ارديبهشت 1394 13:22
|
|
|
|
انگلیسیها ارباب جنوب کشورم بودند
|
در کابینه وزیر خارجه کارآموز شدم. مرا وادار به ثبت نامههای خروجی کردند. میبایست در تمام روز، نامهها را خواند، آنها را خلاصه کرد، ثبت کرد و بعد آنها را خلاصه و در چند کلمه در دفتر اندیکاتور روی آنها نمره زد...در خوزستان دو قدرت مشخص وجود داشت، ارتش اشغالگر و شرکت نفت...یک نسل ایرانی از منابع اروپایی دانشی را آموخته بود که آن را نوعی معجزه میپنداشت. تصور میکرد که این دانش آن کلمه سحرآمیزی است که کلید باز شدن هر در بستهای محسوب میشود.
جمعه 11 ارديبهشت 1394 13:30
|
|
|
|
اگر قسمت من باشد کشته میشوم
|
فرانسه! خاک آزادی و پناهنده فراریها! تو تسلیم میشوی؟!...در روزنامه با خط بزرگ این جمله نوشته شده بود: امروز صبح سپاهیان انگلیس و شوروی داخل خاک ایران شدند. تهران و سایر شهرهای ایران بمباران شدند. ایران عزیز ما به جنگ عادت نداشت. چگونه ممکن بود که در این روزهای سیاه بتوانم راحت باشم...فرانسویهای طبقه متوسط که مخصوصا بورژوا هستند و نسبت به عقاید کمونیستی دشمنی خاصی دارند تعجب میکردند از اینکه روسیه توانسته است در مقابل آلمان مقاومت کند.
يکشنبه 6 ارديبهشت 1394 18:55
|
|
|
|
|