پربیننده ترین مطالب
آخرین مطالب
آخرین مطالب پرونده ها
|
||||
|
||||
هاشمی رفسنجانی: مصادرههای اول انقلاب بیحساب بود
تاریخ ایرانی: آیتالله اکبر هاشمی رفسنجانی، رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام گفت: از ابتدا که انقلاب شروع شد، به خاطر بعضی از تندرویها و به عنوان نمونه به خاطر مصادرههای بیحسابی که بعضی از قاضیهای بیتجربه در دادگاههای انقلاب میکردند، بعضی از علما فاصله گرفتند.
بخشهایی از گفتوگوی هاشمی رفسنجانی با پایگاه بینالمللی همکاریهای خبری شیعه (شفقنا) را در ادامه میخوانید:
* من وقتی که آمدم و طلبه شدم، ۱۴ ساله بودم و در روستا هم بزرگ شده بودم و آن موقع در روستا رادیو و اینگونه وسایل نبود. روزنامه هم نبود. یک مکتب در روستا بود و یک مقدار پدرم آموزش میداد. پدرم علاقهمند بود که بچههایش طلبه شوند و مسائل دینی و فکری اسلامی را خوب بفهمند. ما ۵ برادر بودیم که ۴ پسرشان را به قم فرستاد و یک نفر ماند که کارهای زندگی را در آنجا انجام میداد. با این هدف که دین و اسلام را بشناسم و به جامعه خدمات فکری کنم، به قم آمدم. در حوزه موضوعات دینی زیادی را خواندم و با شرایط بهتر آشنا شدم. از لحاظ تاریخی شرایطی بود که هنوز آثار استبداد پهلوی در کشور بود و پاک نشده بود، ولی مردم بعد از رفتن رضاخان آزاد شده بودند و کمی آزادی بود و چشمها در دنیا، منطقه، جهان اسلام و (شیعه و سنی)، حتی در بین پیروان ادیان دیگر به عالم سیاست و مسائل خاص دیگر باز شد. وقتی این مسائل آمد، رسالت خودمان را وسیعتر دیدیم که باید در خیلی از ابعاد وارد شویم و دیدیم آنچه در روستاها فکر میکردیم، یک جرقه بود. بعد در مسیری وارد شدیم و تا الان در همان مسیر هستیم.
در ابتدا که انقلاب پیروز شد، حرف ملیگراها به ما این بود که شما آخوندها نامزد نشوید چون همهٔ مجلس را میگیرید و مردم به شما رأی میدهند. راست میگفتند. اگر طلبهای در شهر کوچکی نامزد میشد، مردم به او رأی میدادند. اما الان اینگونه نیست و به تدریج میزان رأی روحانیت پایین آمده است. چون وقتی کار به حاکمیت میرسد، فقط طلبگی کافی نیست و باید خیلی از موارد را بلد باشد و امور کشور را بگرداند. ولی دیدید در هشت سال دورهٔ قبلی که دولت تظاهر به مذهبی بودن میکرد و سیاستش این بود که روحانیت را از میدان بیرون کند، اما وقتی انتخابات شد، نشان داد که در بین این همه نامزد، یک روحانی برنده شد. معلوم شد که هنوز هم اعتماد اکثریت به روحانیت است. در زمان مبارزه روحانیت توانست مردم را قانع کند و به میدان بیاورد. چون وارد بخشی شد که در گذشته، یعنی در زمان انزوا یا در زمان آیتالله بروجردی که هنوز حوزه قوی نبود، وارد نمیشد.
به نظرم با شرایطی که حکومت مذهبی و دینی شده، اقتضا میکند با علمای دینی و حوزههایی که تکفل امور دینی را دارند، در این جهت هماهنگ کنند. تا آنجایی که هماهنگ حرکت میکنند، مشکلی ندارد و باید از حکومت هم اطاعت کنند و اگر حکومت بد عمل کند، باید انتقاد کنند، کما اینکه دیگران هم باید انتقاد کنند. مگر دانشگاهها تابع حکومت نیستند؟ دانشگاهها را حکومت میگرداند و اداره میکند. دانشگاهها هم انتقاد میکنند و حرفهایشان را میزنند. هر بخشی مثل معلم و دیگران حق دارند حرفهایشان را بزنند و حوزه هم در این بخش باید اینگونه باشد و توقع تابعیت محض را نداشته باشند. اگر بتوانند افکارشان را مطرح کنند، مشکلی نمیبینم. اطاعت را که همه قبول داریم، مربوط به دستورات رهبری است. جایی که رهبری حکم میکند حکم ایشان، مُتَّبَع است. ولی اینکه رهبری هر چیزی را که تعیین کردند، روحانیون مسؤول در بخشهای مختلف خوب عمل نکنند، بحث دیگری است. البته مردم میتوانند از روحانیت هم انتقاد کنند. چون انتقاد عیبی ندارد، بلکه بالا رفتن از پلکان است. مشکلی اینگونه وجود ندارد. از ابتدا که انقلاب شروع شد، به خاطر بعضی از تندرویها و به عنوان نمونه به خاطر مصادرههای بیحسابی که بعضی از قاضیهای بیتجربه در دادگاههای انقلاب میکردند، بعضی از علما فاصله گرفتند. چون این روش را قبول نداشتند. سه شنبه 21 مهر 1394 23:18
اخبار مرتبط
سه شنبه 10 آبان 1390
|
بازخوانی تاریخ/ دفاع هاشمی رفسنجانی از نظام ریاستی در شورای بازنگری قانون اساسی
آخرين تاريخ بازديد : سه شنبه 11 ارديبهشت 1403 16:2:29
|